English    Türkçe    فارسی   

6
2267-2291

  • آن حبیب و آن خلیل با رشد  ** وقت آن آمد که گوش ما کشد 
  • سوی چشمه که دهان زینها بشو  ** آنچ پوشیدیم از خلقان مگو 
  • ور بگویی خود نگردد آشکار  ** تو به قصد کشف گردی جرم‌دار 
  • لیک من اینک بریشان می‌تنم  ** قایل این سامع این هم منم  2270
  • صورت درویش و نقش گنج گو  ** رنج کیش‌اند این گروه از رنج گو 
  • چشمه‌ی راحت بریشان شد حرام  ** می‌خورند از زهر قاتل جام‌جام 
  • خاکها پر کرده دامن می‌کشند  ** تا کنند این چشمه‌ها را خشک‌بند 
  • کی شود این چشمه‌ی دریامدد  ** مکتنس زین مشت خاک نیک و بد 
  • لیک گوید با شما من بسته‌ام  ** بی‌شما من تا ابد پیوسته‌ام  2275
  • قوم معکوس‌اند اندر مشتها  ** خاک‌خوار و آب را کرده رها 
  • ضد طبع انبیا دارند خلق  ** اژدها را متکا دارند خلق 
  • چشم‌بند ختم چون دانسته‌ای  ** هیچ دانی از چه دیده بسته‌ای 
  • بر چه بگشادی بدل این دیده‌ها  ** یک به یک بس البدل دان آن ترا 
  • لیک خورشید عنایت تافته‌ست  ** آیسان را از کرم در یافته‌ست  2280
  • نرد بس نادر ز رحمت باخته  ** عین کفران را انابت ساخته 
  • هم ازین بدبختی خلق آن جواد  ** منفجر کرده دو صد چشمه‌ی وداد 
  • غنچه را از خار سرمایه دهد  ** مهره را از مار پیرایه دهد 
  • از سواد شب برون آرد نهار  ** وز کف معسر برویاند یسار 
  • آرد سازد ریگ را بهر خلیل  ** کو با داود گردد هم رسیل  2285
  • کوه با وحشت در آن ابر ظلم  ** بر گشاید بانگ چنگ و زیر و بم 
  • خیز ای داود از خلقان نفیر  ** ترک آن کردی عوض از ما بگیر 
  • انابت آن طالب گنج به حق تعالی بعد از طلب بسیار و عجز و اضطرار کی ای ولی الاظهار تو کن این پنهان را آشکار 
  • گفت آن درویش ای دانای راز  ** از پی این گنج کردم یاوه‌تاز 
  • دیو حرص و آز و مستعجل تگی  ** نی تانی جست و نی آهستگی 
  • من ز دیگی لقمه‌ای نندوختم  ** کف سیه کردم دهان را سوختم  2290
  • خود نگفتم چون درین ناموقنم  ** زان گره‌زن این گره را حل کنم