English    Türkçe    فارسی   

6
3299-3323

  • وام کردم نه هزار از زر گزاف  ** تو کجایی تا شود این درد صاف 
  • تو کجایی تا که خندان چون چمن  ** گویی بستان آن و ده چندان ز من  3300
  • تو کجایی تا مرا خندان کنی  ** لطف و احسان چون خداوندان کنی 
  • تو کجایی تا بری در مخزنم  ** تا کنی از وام و فاقه آمنم 
  • من همی‌گویم بس و تو مفضلم  ** گفته کین هم گیر از بهر دلم 
  • چون همی‌گنجد جهانی زیر طین  ** چون بگنجد آسمانی در زمین 
  • حاش لله تو برونی زین جهان  ** هم به وقت زندگی هم این زمان  3305
  • در هوای غیب مرغی می‌پرد  ** سایه‌ی او بر زمینی می‌زند 
  • جسم سایه‌ی سایه‌ی سایه‌ی دلست  ** جسم کی اندر خور پایه‌ی دلست 
  • مرد خفته روح او چون آفتاب  ** در فلک تابان و تن در جامه خواب 
  • جان نهان اندر خلا هم‌چون سجاف  ** تن تقلب می‌کند زیر لحاف 
  • روح چون من امر ربی مختفیست  ** هر مثالی که بگویم منتفیست  3310
  • ای عجب کو لعل شکربار تو  ** وان جوابات خوش و اسرار تو 
  • ای عجب کو آن عقیق قندخا  ** آن کلید قفل مشکل‌های ما 
  • ای عجب کو آن دم چون ذوالفقار  ** آنک کردی عقل‌ها را بی‌قرار 
  • چند هم‌چون فاخته کاشانه‌جو  ** کو و کو و کو و کو و کو و کو 
  • کو همان‌جا که صفات رحمتست  ** قدرتست و نزهتست و فطنتست  3315
  • کو همان‌جا که دل و اندیشه‌اش  ** دایم آن‌جا بد چو شیر و بیشه‌اش 
  • کو همان‌جا که امید مرد و زن  ** می‌رود در وقت اندوه و حزن 
  • کو همان‌جا که به وقت علتی  ** چشم پرد بر امید صحتی 
  • آن طرف که بهر دفع زشتیی  ** باد جویی بهر کشت و کشتیی 
  • آن طرف که دل اشارت می‌کند  ** چون زبان یا هو عبارت می‌کند  3320
  • او مع‌الله است بی کو کو همی  ** کاش جولاهانه ماکو گفتمی 
  • عقل ما کو تا ببیند غرب و شرق  ** روح‌ها را می‌زند صد گونه برق 
  • جزر و مدش بد به بحری در زبد  ** منتهی شد جزر و باقی ماند مد