English    Türkçe    فارسی   

6
3633-3657

  • هر کجاتان دل کشد عازم شوید  ** فی امان الله دست افشان روید 
  • غیر آن یک قلعه نامش هش‌ربا  ** تنگ آرد بر کله‌داران قبا 
  • الله الله زان دز ذات الصور  ** دور باشید و بترسید از خطر  3635
  • رو و پشت برجهاش و سقف و پست  ** جمله تمثال و نگار و صورتست 
  • هم‌چو آن حجره‌ی زلیخا پر صور  ** تا کند یوسف بناکامش نظر 
  • چونک یوسف سوی او می‌ننگرید  ** خانه را پر نقش خود کرد آن مکید 
  • تا به هر سو که نگرد آن خوش‌عذار  ** روی او را بیند او بی‌اختیار 
  • بهر دیده‌روشنان یزدان فرد  ** شش جهت را مظهر آیات کرد  3640
  • تا بهر حیوان و نامی که نگزند  ** از ریاض حسن ربانی چرند 
  • بهر این فرمود با آن اسپه او  ** حیث ولیتم فثم وجهه 
  • از قدح‌گر در عطش آبی خورید  ** در درون آب حق را ناظرید 
  • آنک عاشق نیست او در آب در  ** صورت صورت خود بیند ای صاحب‌بصر 
  • صورت عاشق چو فانی شد درو  ** پس در آب اکنون کرا بیند بگو  3645
  • حسن حق بینند اندر روی حور  ** هم‌چو مه در آب از صنع غیور 
  • غیرتش بر عاشقی و صادقیست  ** غیرتش بر دیو و بر استور نیست 
  • دیو اگر عاشق شود هم گوی برد  ** جبرئیلی گشت و آن دیوی بمرد 
  • اسلم الشیطان آنجا شد پدید  ** که یزیدی شد ز فضلش بایزید 
  • این سخن پایان ندارد ای گروه  ** هین نگه دارید زان قلعه وجوه  3650
  • هین مبادا که هوستان ره زند  ** که فتید اندر شقاوت تا ابد 
  • از خطر پرهیز آمد مفترض  ** بشنوید از من حدیث بی‌غرض 
  • در فرج جویی خرد سر تیز به  ** از کمین‌گاه بلا پرهیز به 
  • گر نمی‌گفت این سخن را آن پدر  ** ور نمی‌فرمود زان قلعه حذر 
  • خود بدان قلعه نمی‌شد خیلشان  ** خود نمی‌افتاد آن سو میلشان  3655
  • کان نبد معروف بس مهجور بود  ** از قلاع و از مناهج دور بود 
  • چون بکرد آن منع دلشان زان مقال  ** در هوس افتاد و در کوی خیال