English    Türkçe    فارسی   

6
3837-3861

  • سر موتوا قبل موت این بود  ** کز پس مردن غنیمت‌ها رسد 
  • غیر مردن هیچ فرهنگی دگر  ** در نگیرد با خدای ای حیله‌گر 
  • یک عنایت به ز صد گون اجتهاد  ** جهد را خوفست از صد گون فساد 
  • وآن عنایت هست موقوف ممات  ** تجربه کردند این ره را ثقات  3840
  • بلک مرگش بی‌عنایت نیز نیست  ** بی‌عنایت هان و هان جایی مه‌ایست 
  • آن زمرد باشد این افعی پیر  ** بی زمرد کی شود افعی ضریر 
  • حکایت آن دو برادر یکی کوسه و یکی امرد در عزب خانه‌ای خفتند شبی اتفاقا امرد خشت‌ها بر مقعد خود انبار کرد عاقبت دباب دب آورد و آن خشت‌ها را به حیله و نرمی از پس او برداشت کودک بیدار شد به جنگ کی این خشت‌ها کو کجا بردی و چرا بردی او گفت تو این خشت‌ها را چرا نهادی الی آخره 
  • امردی و کوسه‌ای در انجمن  ** آمدند و مجمعی بد در وطن 
  • مشتغل ماندند قوم منتجب  ** روز رفت و شد زمانه ثلث شب 
  • زان عزب‌خانه نرفتند آن دو کس  ** هم بخفتند آن سو از بیم عسس  3845
  • کوسه را بد بر زنخدان چار مو  ** لیک هم‌چون ماه بدرش بود رو 
  • کودک امرد به صورت بود زشت  ** هم نهاد اندر پس کون بیست خشت 
  • لوطیی دب برد شب در انبهی  ** خشتها را نقل کرد آن مشتهی 
  • دست چون بر وی زد او از جا بجست  ** گفت هی تو کیستی ای سگ‌پرست 
  • گفت این سی خشت چون انباشتی  ** گفت تو سی خشت چون بر داشتی  3850
  • کودک بیمارم و از ضعف خود  ** کردم اینجا احتیاط و مرتقد 
  • گفت اگر داری ز رنجوری تفی  ** چون نرفتی جانب دار الشفا 
  • یا به خانه‌ی یک طبیبی مشفقی  ** که گشادی از سقامت مغلقی 
  • گفت آخر من کجا دانم شدن  ** که بهرجا می‌روم من ممتحن 
  • چون تو زندیقی پلیدی ملحدی  ** می بر آرد سر به پیشم چون ددی  3855
  • خانقاهی که بود بهتر مکان  ** من ندیدم یک دمی در وی امان 
  • رو به من آرند مشتی حمزه‌خوار  ** چشم‌ها پر نطفه کف خایه‌فشار 
  • وانک ناموسیست خود از زیر زیر  ** غمزه دزدد می‌دهد مالش به کیر 
  • خانقه چون این بود بازار عام  ** چون بود خر گله و دیوان خام 
  • خر کجا ناموس و تقوی از کجا  ** خر چه داند خشیت و خوف و رجا  3860
  • عقل باشد آمنی و عدل‌جو  ** بر زن و بر مرد اما عقل کو