English    Türkçe    فارسی   

6
3865-3889

  • نه ز مردان چاره دارم نه از زنان  ** چون کنم که نی ازینم نه از آن  3865
  • بعد از آن کودک به کوسه بنگریست  ** گفت او با آن دو مو از غم بریست 
  • فارغست از خشت و از پیکار خشت  ** وز چو تو مادرفروش کنک زشت 
  • بر زنخ سه چار مو بهر نمون  ** بهتر از سی خشت گرداگرد کون 
  • ذره‌ای سایه‌ی عنایت بهترست  ** از هزاران کوشش طاعت‌پرست 
  • زانک شیطان خشت طاعت بر کند  ** گر دو صد خشتست خود را ره کند  3870
  • خشت اگر پرست بنهاده‌ی توست  ** آن دو سه مو از عطای آن سوست 
  • در حقیقت هر یکی مو زان کهیست  ** کان امان‌نامه‌ی صله‌ی شاهنشهیست 
  • تو اگر صد قفل بنهی بر دری  ** بر کند آن جمله را خیره‌سری 
  • شحنه‌ای از موم اگر مهری نهد  ** پهلوانان را از آن دل بشکهد 
  • آن دو سه تار عنایت هم‌چو کوه  ** سد شد چون فر سیما در وجوه  3875
  • خشت را مگذار ای نیکوسرشت  ** لیک هم آمن مخسپ از دیو زشت 
  • رو دو تا مو زان کرم با دست آر  ** وانگهان آمن بخسپ و غم مدار 
  • نوم عالم از عبادت به بود  ** آنچنان علمی که مستنبه بود 
  • آن سکون سابح اندر آشنا  ** به ز جهد اعجمی با دست و پا 
  • اعجمی زد دست و پا و غرق شد  ** می‌رود سباح ساکن چون عمد  3880
  • علم دریاییست بی‌حد و کنار  ** طالب علمست غواص بحار 
  • گر هزاران سال باشد عمر او  ** او نگردد سیر خود از جست و جو 
  • کان رسول حق بگفت اندر بیان  ** اینک منهومان هما لا یشبعان 
  • در تفسیر این خبر کی مصطفی صلوات‌الله علیه فرمود منهومان لا یشبعان طالب الدنیا و طالب العلم کی این علم غیر علم دنیا باید تا دو قسم باشد اما علم دنیا هم دنیا باشد الی آخره و اگر هم‌چنین شود کی طالب الدنیا و طالب الدنیا تکرار بود نه تقسیم مع تقریره 
  • طالب الدنیا و توفیراتها  ** طالب العلم و تدبیراتها 
  • پس درین قسمت چو بگماری نظر  ** غیر دنیا باشد این علم ای پدر  3885
  • غیر دنیا پس چه باشد آخرت  ** کت کند زینجا و باشد رهبرت 
  • بحث کردن آن سه شه‌زاده در تدبیر آن واقعه 
  • رو به هم کردند هر سه مفتتن  ** هر سه را یک رنج و یک درد و حزن 
  • هر سه در یک فکر و یک سودا ندیم  ** هر سه از یک رنج و یک علت سقیم 
  • در خموشی هر سه را خطرت یکی  ** در سخن هم هر سه را حجت یکی