English    Türkçe    فارسی   

6
4055-4079

  • لا ابالی گشته‌ام صبرم نماند  ** مر مرا این صبر در آتش نشاند  4055
  • طاقت من زین صبوری طاق شد  ** راقعه‌ی من عبرت عشاق شد 
  • من ز جان سیر آمدم اندر فراق  ** زنده بودن در فراق آمد نفاق 
  • چند درد فرقتش بکشد مرا  ** سر ببر تا عشق سر بخشد مرا 
  • دین من از عشق زنده بودنست  ** زندگی زین جان و سر ننگ منست 
  • تیغ هست از جان عاشق گردروب  ** زانک سیف افتاد محاء الذنوب  4060
  • چون غبار تن بشد ماهم بتافت  ** ماه جان من هوای صاف یافت 
  • عمرها بر طبل عشقت ای صنم  ** ان فی متی حیاتی می‌زنم 
  • دعوی مرغابی کردست جان  ** کی ز طوفان بلا دارد فغان 
  • بط را ز اشکستن کشتی چه غم  ** کشتی‌اش بر آب بس باشد قدم 
  • زنده زین دعوی بود جان و تنم  ** من ازین دعوی چگونه تن زنم  4065
  • خواب می‌بینم ولی در خواب نه  ** مدعی هستم ولی کذاب نه 
  • گر مرا صد بار تو گردن زنی  ** هم‌چو شمعم بر فروزم روشنی 
  • آتش ار خرمن بگیرد پیش و پس  ** شب‌روان را خرمن آن ماه بس 
  • کرده یوسف را نهان و مختبی  ** حیلت اخوان ز یعقوب نبی 
  • خفیه کردندش به حیلت‌سازیی  ** کرد آخر پیرهن غمازیی  4070
  • آن دو گفتندش نصیحت در سمر  ** که مکن ز اخطار خود را بی‌خبر 
  • هین منه بر ریش‌های ما نمک  ** هین مخور این زهر بر جلدی و شک 
  • جز به تدبیر یکی شیخی خبیر  ** چون روی چون نبودت قلبی بصیر 
  • وای آن مرغی که ناروییده پر  ** بر پرد بر اوج و افتد در خطر 
  • عقل باشد مرد را بال و پری  ** چون ندارد عقل عقل رهبری  4075
  • یا مظفر یا مظفرجوی باش  ** یا نظرور یا نظرورجوی باش 
  • بی ز مفتاح خرد این قرع باب  ** از هوا باشد نه از روی صواب 
  • عالمی در دام می‌بین از هوا  ** وز جراحت‌های هم‌رنگ دوا 
  • مار استادست بر سینه چو مرگ  ** در دهانش بهر صید اشگرف برگ