English    Türkçe    فارسی   

6
4183-4207

  • بعد از آن گوید اگر دانستمی  ** این معیت را کی او را جستمی 
  • دانش آن بود موقوف سفر  ** ناید آن دانش به تیزی فکر 
  • آنچنان که وجه وام شیخ بود  ** بسته و موقوف گریه‌ی آن وجود  4185
  • کودک حلواییی بگریست زار  ** توخته شد وام آن شیخ کبار 
  • گفته شد آن داستان معنوی  ** پیش ازین اندر خلال مثنوی 
  • در دلت خوف افکند از موضعی  ** تا نباشد غیر آنت مطمعی 
  • در طمع فایده‌ی دیگر نهد  ** وآن مرادت از کسی دیگر دهد 
  • ای طمع در بسته در یک جای سخت  ** که آیدم میوه از آن عالی‌درخت  4190
  • آن طمع زان جا نخواهد شد وفا  ** بل ز جای دیگر آید آن عطا 
  • آن طمع را پس چرا در تو نهاد  ** چون نخواستت زان طرف آن چیز داد 
  • از برای حکمتی و صنعتی  ** نیز تا باشد دلت در حیرتی 
  • تا دلت حیران بود ای مستفید  ** که مرادم از کجا خواهد رسد 
  • تا بدانی عجز خویش و جهل خویش  ** تا شود ایقان تو در غیب بیش  4195
  • هم دلت حیران بود در منتجع  ** که چه رویاند مصرف زین طمع 
  • طمع داری روزیی در درزیی  ** تا ز خیاطی بی زر تا زیی 
  • رزق تو در زرگری آرد پدید  ** که ز وهمت بود آن مکسب بعید 
  • پس طمع در درزیی بهر چه بود  ** چون نخواست آن رزق زان جانب گشود 
  • بهر نادر حکمتی در علم حق  ** که نبشت آن حکم را در ما سبق  4200
  • نیز تا حیران بود اندیشه‌ات  ** تا که حیرانی بود کل پیشه‌ات 
  • یا وصال یار زین سعیم رسد  ** یا ز راهی خارج از سعی جسد 
  • من نگویم زین طریق آید مراد  ** می‌طپم تا از کجا خواهد گشاد 
  • سربریده مرغ هر سو می‌فتد  ** تا کدامین سو رهد جان از جسد 
  • یا مراد من برآید زین خروج  ** یا ز برجی دیگر از ذات البروج  4205
  • حکایت آن شخص کی خواب دید کی آنچ می‌طلبی از یسار به مصر وفا شود آنجا گنجیست در فلان محله در فلان خانه چون به مصر آمد کسی گفت من خواب دیده‌ایم کی گنجیست به بغداد در فلان محله در فلان خانه نام محله و خانه‌ی این شخص بگفت آن شخص فهم کرد کی آن گنج در مصر گفتن جهت آن بود کی مرا یقین کنند کی در غیر خانه‌ی خود نمی‌باید جستن ولیکن این گنج یقین و محقق جز در مصر حاصل نشود 
  • بود یک میراثی مال و عقار  ** جمله را خورد و بماند او عور و زار 
  • مال میراثی ندارد خود وفا  ** چون بناکام از گذشته شد جدا