English    Türkçe    فارسی   

6
4249-4273

  • باز نفسش از مجاعت بر طپید  ** ز انتجاع و خواستن چاره ندید 
  • گفت شب بیرون روم من نرم نرم  ** تا ز ظلمت نایدم در کدیه شرم  4250
  • هم‌چو شبکوکی کنم شب ذکر و بانگ  ** تا رسد از بامهاام نیم دانگ 
  • اندرین اندیشه بیرون شد بکوی  ** واندرین فکرت همی شد سو به سوی 
  • یک زمان مانع همی‌شد شرم و جاه  ** یک زمانی جوع می‌گفتش بخواه 
  • پای پیش و پای پس تا ثلث شب  ** که بخواهم یا بخسپم خشک‌لب 
  • رسیدن آن شخص به مصر و شب بیرون آمدن به کوی از بهر شبکوکی و گدایی و گرفتن عسس او را و مراد اوحاصل شدن از عسس بعد از خوردن زخم بسیار و عسی ان تکرهوا شیا و هو خیر لکم و قوله تعالی سیجعل الله بعد عسر یسرا و قوله علیه‌السلام اشتدی ازمة تنفرجی و جمیع القرآن و الکتب المنزلة فی تقریر هذا 
  • ناگهانی خود عسس او را گرفت  ** مشت و چوبش زد ز صفرا تا شکفت  4255
  • اتفاقا اندر آن شب‌های تار  ** دیده بد مردم ز شب‌دزدان ضرار 
  • بود شب‌های مخوف و منتحس  ** پس به جد می‌جست دزدان را عسس 
  • تا خلیفه گفت که ببرید دست  ** هر که شب گردد وگر خویش منست 
  • بر عسس کرده ملک تهدید و بیم  ** که چرا باشید بر دزدان رحیم 
  • عشوه‌شان را از چه رو باور کنید  ** یا چرا زیشان قبول زر کنید  4260
  • رحم بر دزدان و هر منحوس‌دست  ** بر ضعیفان ضربت و بی‌رحمیست 
  • هین ز رنج خاص مسکل ز انتقام  ** رنج او کم بین ببین تو رنج عام 
  • اصبع ملدوغ بر در دفع شر  ** در تعدی و هلاک تن نگر 
  • اتفاقا اندر آن ایام دزد  ** گشته بود انبوه پخته و خام دزد 
  • در چنین وقتش بدید و سخت زد  ** چوب‌ها و زخمهای بی‌عدد  4265
  • نعره و فریاد زان درویش خاست  ** که مزن تا من بگویم حال راست 
  • گفت اینک دادمت مهلت بگو  ** تا به شب چون آمدی بیرون به کو 
  • تو نه‌ای زینجا غریب و منکری  ** راستی گو تا بچه مکر اندری 
  • اهل دیوان بر عسس طعنه زدند  ** که چرا دزدان کنون انبه شدند 
  • انبهی از تست و از امثال تست  ** وا نما یاران زشتت را نخست  4270
  • ورنه کین جمله را از تو کشم  ** تا شود آمن زر هر محتشم 
  • گفت او از بعد سوگندان پر  ** که نیم من خانه‌سوز و کیسه‌بر 
  • من نه مرد دزدی و بیدادیم  ** من غریب مصرم و بغدادیم 
  • بیان این خبر کی الکذب ریبة والصدق طمانینة