English    Türkçe    فارسی   

6
4269-4293

  • اهل دیوان بر عسس طعنه زدند  ** که چرا دزدان کنون انبه شدند 
  • انبهی از تست و از امثال تست  ** وا نما یاران زشتت را نخست  4270
  • ورنه کین جمله را از تو کشم  ** تا شود آمن زر هر محتشم 
  • گفت او از بعد سوگندان پر  ** که نیم من خانه‌سوز و کیسه‌بر 
  • من نه مرد دزدی و بیدادیم  ** من غریب مصرم و بغدادیم 
  • بیان این خبر کی الکذب ریبة والصدق طمانینة 
  • قصه‌ی آن خواب و گنج زر بگفت  ** پس ز صدق او دل آن کس شکفت 
  • بوی صدقش آمد از سوگند او  ** سوز او پیدا شد و اسپند او  4275
  • دل بیارامد به گفتار صواب  ** آنچنان که تشنه آرامد به آب 
  • جز دل محجوب کو را علتیست  ** از نبیش تا غبی تمییز نیست 
  • ورنه آن پیغام کز موضع بود  ** بر زند بر مه شکافیده شود 
  • مه شکافد وان دل محجوب نی  ** زانک مردودست او محبوب نی 
  • چشمه شد چشم عسس ز اشک مبل  ** نی ز گفت خشک بل از بوی دل  4280
  • یک سخن از دوزخ آید سوی لب  ** یک سخن از شهر جان در کوی لب 
  • بحر جان‌افزا و بحر پر حرج  ** در میان هر دو بحر این لب مرج 
  • چون یپنلو در میان شهرها  ** از نواحی آید آن‌جا بهرها 
  • کاله‌ی معیوب قلب کیسه‌بر  ** کاله‌ی پر سود مستشرف چو در 
  • زین یپنلو هر که بازرگان‌ترست  ** بر سره و بر قلب‌ها دیده‌ورست  4285
  • شد یپنلو مر ورا دار الرباح  ** وآن گر را از عمی دار الجناح 
  • هر یکی ز اجزای عالم یک به یک  ** بر غبی بندست و بر استاد فک 
  • بر یکی قندست و بر دیگر چو زهر  ** بر یکی لطفست و بر دیگر چو قهر 
  • هر جمادی با نبی افسانه‌گو  ** کعبه با حاجی گواه و نطق‌خو 
  • بر مصلی مسجد آمد هم گواه  ** کو همی‌آمد به من از دور راه  4290
  • با خلیل آتش گل و ریحان و ورد  ** باز بر نمرودیان مرگست و درد 
  • بارها گفتیم این را ای حسن  ** می‌نگردم از بیانش سیر من 
  • بارها خوردی تو نان دفع ذبول  ** این همان نانست چون نبوی ملول