English    Türkçe    فارسی   

6
4278-4302

  • ورنه آن پیغام کز موضع بود  ** بر زند بر مه شکافیده شود 
  • مه شکافد وان دل محجوب نی  ** زانک مردودست او محبوب نی 
  • چشمه شد چشم عسس ز اشک مبل  ** نی ز گفت خشک بل از بوی دل  4280
  • یک سخن از دوزخ آید سوی لب  ** یک سخن از شهر جان در کوی لب 
  • بحر جان‌افزا و بحر پر حرج  ** در میان هر دو بحر این لب مرج 
  • چون یپنلو در میان شهرها  ** از نواحی آید آن‌جا بهرها 
  • کاله‌ی معیوب قلب کیسه‌بر  ** کاله‌ی پر سود مستشرف چو در 
  • زین یپنلو هر که بازرگان‌ترست  ** بر سره و بر قلب‌ها دیده‌ورست  4285
  • شد یپنلو مر ورا دار الرباح  ** وآن گر را از عمی دار الجناح 
  • هر یکی ز اجزای عالم یک به یک  ** بر غبی بندست و بر استاد فک 
  • بر یکی قندست و بر دیگر چو زهر  ** بر یکی لطفست و بر دیگر چو قهر 
  • هر جمادی با نبی افسانه‌گو  ** کعبه با حاجی گواه و نطق‌خو 
  • بر مصلی مسجد آمد هم گواه  ** کو همی‌آمد به من از دور راه  4290
  • با خلیل آتش گل و ریحان و ورد  ** باز بر نمرودیان مرگست و درد 
  • بارها گفتیم این را ای حسن  ** می‌نگردم از بیانش سیر من 
  • بارها خوردی تو نان دفع ذبول  ** این همان نانست چون نبوی ملول 
  • در تو جوعی می‌رسد تو ز اعتلال  ** که همی‌سوزد ازو تخمه و ملال 
  • هرکه را درد مجاعت نقد شد  ** نو شدن با جزو جزوش عقد شد  4295
  • لذت از جوعست نه از نقل نو  ** با مجاعت از شکر به نان جو 
  • پس ز بی‌جوعیست وز تخمه‌ی تمام  ** آن ملالت نه ز تکرار کلام 
  • چون ز دکان و مکاس و قیل و قال  ** در فریب مردمت ناید ملال 
  • چون ز غیبت و اکل لحم مردمان  ** شصت سالت سیریی نامد از آن 
  • عشوه‌ها در صید شله‌ی کفته تو  ** بی ملولی بارها خوش گفته تو  4300
  • بار آخر گوییش سوزان و چست  ** گرم‌تر صد بار از بار نخست 
  • درد داروی کهن را نو کند  ** درد هر شاخ ملولی خو کند