English    Türkçe    فارسی   

6
460-484

  • نیم عمر از آرزوی دلستان  ** نیم عمر از غصه‌های دشمنان  460
  • جبه را برد آن کله را این ببرد  ** غرق بازی گشته ما چون طفل خرد 
  • نک شبانگاه اجل نزدیک شد  ** خل هذا اللعب به سبک لاتعد 
  • هین سوار توبه شود در دزد رس  ** جامه‌ها از دزد بستان باز پس 
  • مرکب توبه عجاب مرکبست  ** بر فلک تازد به یک لحظه ز پست 
  • لیک مرکب را نگه می‌دار از آن  ** کو بدزدید آن قبایت را نهان  465
  • تا ندزدد مرکبت را نیز هم  ** پاس دار این مرکبت را دم به دم 
  • حکایت آن شخص کی دزدان قوج او را بدزدیدند و بر آن قناعت نکرد به حیله جامه‌هاش را هم دزدیدند 
  • آن یکی قج داشت از پس می‌کشید  ** دزد قج را برد حبلش را برید 
  • چونک آگه شد دوان شد چپ و راست  ** تا بیابد کان قج برده کجاست 
  • بر سر چاهی بدید آن دزد را  ** که فغان می‌کرد کای واویلتا 
  • گفت نالان از چی ای اوستاد  ** گفت همیان زرم در چه فتاد  470
  • گر توانی در روی بیرون کشی  ** خمس بدهم مر ترا با دلخوشی 
  • خمس صد دینار بستانی به دست  ** گفت او خود این بهای ده قجست 
  • گر دری بر بسته شد ده در گشاد  ** گر قجی شد حق عوض اشتر بداد 
  • جامه‌ها بر کند و اندر چاه رفت  ** جامه‌ها را برد هم آن دزد تفت 
  • حازمی باید که ره تا ده برد  ** حزم نبود طمع طاعون آورد  475
  • او یکی دزدست فتنه‌سیرتی  ** چون خیال او را بهر دم صورتی 
  • کس نداند مکر او الا خدا  ** در خدا بگریز و وا ره زان دغا 
  • مناظره‌ی مرغ با صیاد در ترهب و در معنی ترهبی کی مصطفی علیه‌السلام نهی کرد از آن امت خود را کی لا رهبانیة فی الاسلام 
  • مرغ گفتش خواجه در خلوت مه‌ایست  ** دین احمد را ترهب نیک نیست 
  • از ترهب نهی کردست آن رسول  ** بدعتی چون در گرفتی ای فضول 
  • جمعه شرطست و جماعت در نماز  ** امر معروف و ز منکر احتراز  480
  • رنج بدخویان کشیدن زیر صبر  ** منفعت دادن به خلقان هم‌چو ابر 
  • خیر ناس آن ینفع الناس ای پدر  ** گر نه سنگی چه حریفی با مدر 
  • در میان امت مرحوم باش  ** سنت احمد مهل محکوم باشد 
  • گفت عقل هر که را نبود رسوخ  ** پیش عاقل او چو سنگست و کلوخ