English    Türkçe    فارسی   

6
4786-4810

  • هم‌چو آدم دور ماند او از بهشت  ** در زمین می‌راند گاوی بهر کشت 
  • اشک می‌راند او کای هندوی زاو  ** شیر را کردی اسیر دم گاو 
  • کردی ای نفس بد بارد نفس  ** بی‌حفاظی با شه فریادرس 
  • دام بگزیدی ز حرص گندمی  ** بر تو شد هر گندم او کزدمی 
  • در سرت آمد هوای ما و من  ** قید بین بر پای خود پنجاه من  4790
  • نوحه می‌کرد این نمط بر جان خویش  ** که چرا گشتم ضد سلطان خویش 
  • آمد او با خویش و استغفار کرد  ** با انابت چیز دیگر یار کرد 
  • درد کان از وحشت ایمان بود  ** رحم کن کان درد بی‌درمان بود 
  • مر بشر را خود مبا جامه‌ی درست  ** چون رهید از صبر در حین صدر جست 
  • مر بشر را پنجه و ناخن مباد  ** که نه دین اندیشد آنگه نه سداد  4795
  • آدمی اندر بلا کشته بهست  ** نفس کافر نعمتست و گمرهست 
  • خطاب حق تعالی به عزرائیل علیه‌السلام کی ترا رحم بر کی بیشتر آمد ازین خلایق کی جانشان قبض کردی و جواب دادن عزرائیل حضرت را 
  • حق به عزرائیل می‌گفت ای نقیب  ** بر کی رحم آمد ترا از هر کیب 
  • گفت بر جمله دلم سوزد به درد  ** لیک ترسم امر را اهمال کرد 
  • تا بگویم کاشکی یزدان مرا  ** در عوض قربان کند بهر فتی 
  • گفت بر کی بیشتر رحم آمدت  ** از کی دل پر سوز و بریان‌تر شدت  4800
  • گفت روزی کشتیی بر موج تیز  ** من شکستم ز امر تا شد ریز ریز 
  • پس بگفتی قبض کن جان همه  ** جز زنی و غیر طفلی زان رمه 
  • هر دو بر یک تخته‌ای در ماندند  ** تخته را آن موج‌ها می‌راندند 
  • باز گفتی جان مادر قبض کن  ** طفل را بگذار تنها ز امر کن 
  • چون ز مادر بسکلیدم طفل را  ** خود تو می‌دانی چه تلخ آمد مرا  4805
  • بس بدیدم دود ماتم‌های زفت  ** تلخی آن طفل از فکرم نرفت 
  • گفت حق آن طفل را از فضل خویش  ** موج را گفتم فکن در بیشه‌ایش 
  • بیشه‌ای پر سوسن و ریحان و گل  ** پر درخت میوه‌دار خوش‌اکل 
  • چشمه‌های آب شیرین زلال  ** پروریدم طفل را با صد دلال 
  • صد هزاران مرغ مطرب خوش‌صدا  ** اندر آن روضه فکنده صد نوا  4810