English    Türkçe    فارسی   

6
4815-4839

  • هم‌چو آن شیبان که از گرگ عنید  ** وقت جمعه بر رعا خط می‌کشید  4815
  • تا برون ناید از آن خط گوسفند  ** نه در آید گرگ و دزد با گزند 
  • بر مثال دایره‌ی تعویذ هود  ** که اندر آن صرصر امان آل بود 
  • هشت روزی اندرین خط تن زنید  ** وز برون مثله تماشا می‌کنید 
  • بر هوا بردی فکندی بر حجر  ** تا دریدی لحم و عظم از هم‌دگر 
  • یک گره را بر هوا درهم زدی  ** تا چو خشخاش استخوان ریزان شدی  4820
  • آن سیاست را که لرزید آسمان  ** مثنوی اندر نگنجد شرح آن 
  • گر به طبع این می‌کنی ای باد سرد  ** گرد خط و دایره‌ی آن هود گرد 
  • ای طبیعی فوق طبع این ملک بین  ** یا بیا و محو کن از مصحف این 
  • مقریان را منع کن بندی بنه  ** یا معلم را به مال و سهم ده 
  • عاجزی و خیره کن عجز از کجاست  ** عجز تو تابی از آن روز جزاست  4825
  • عجزها داری تو در پیش ای لجوج  ** وقت شد پنهانیان را نک خروج 
  • خرم آن کین عجز و حیرت قوت اوست  ** در دو عالم خفته اندر ظل دوست 
  • هم در آخر عجز خود را او بدید  ** مرده شد دین عجایز را گزید 
  • چون زلیخا یوسفش بر وی بتافت  ** از عجوزی در جوانی راه یافت 
  • زندگی در مردن و در محنتست  ** آب حیوان در درون ظلمتست  4830
  • رجوع کردن به قصه‌ی پروردن حق تعالی نمرود را بی‌واسطه‌ی مادر و دایه در طفلی 
  • حاصل آن روضه چو باغ عارفان  ** از سموم صرصر آمد در امان 
  • یک پلنگی طفلکان نو زاده بود  ** گفتم او را شیر ده طاعت نمود 
  • پس بدادش شیر و خدمتهاش کرد  ** تا که بالغ گشت و زفت و شیرمرد 
  • چون فطامش شد بگفتم با پری  ** تا در آموزید نطق و داوری 
  • پرورش دادم مر او را زان چمن  ** کی بگفت اندر بگنجد فن من  4835
  • داده من ایوب را مهر پدر  ** بهر مهمانی کرمان بی‌ضرر 
  • داده کرمان را برو مهر ولد  ** بر پدر من اینت قدرت اینت ید 
  • مادران را داب من آموختم  ** چون بود لطفی که من افروختم 
  • صد عنایت کردم و صد رابطه  ** تا ببیند لطف من بی‌واسطه