English    Türkçe    فارسی   

6
4828-4852

  • هم در آخر عجز خود را او بدید  ** مرده شد دین عجایز را گزید 
  • چون زلیخا یوسفش بر وی بتافت  ** از عجوزی در جوانی راه یافت 
  • زندگی در مردن و در محنتست  ** آب حیوان در درون ظلمتست  4830
  • رجوع کردن به قصه‌ی پروردن حق تعالی نمرود را بی‌واسطه‌ی مادر و دایه در طفلی 
  • حاصل آن روضه چو باغ عارفان  ** از سموم صرصر آمد در امان 
  • یک پلنگی طفلکان نو زاده بود  ** گفتم او را شیر ده طاعت نمود 
  • پس بدادش شیر و خدمتهاش کرد  ** تا که بالغ گشت و زفت و شیرمرد 
  • چون فطامش شد بگفتم با پری  ** تا در آموزید نطق و داوری 
  • پرورش دادم مر او را زان چمن  ** کی بگفت اندر بگنجد فن من  4835
  • داده من ایوب را مهر پدر  ** بهر مهمانی کرمان بی‌ضرر 
  • داده کرمان را برو مهر ولد  ** بر پدر من اینت قدرت اینت ید 
  • مادران را داب من آموختم  ** چون بود لطفی که من افروختم 
  • صد عنایت کردم و صد رابطه  ** تا ببیند لطف من بی‌واسطه 
  • تا نباشد از سبب در کش‌مکش  ** تا بود هر استعانت از منش  4840
  • ورنه تا خود هیچ عذری نبودش  ** شکوتی نبود ز هر یار بدش 
  • این حضانه دید با صد رابطه  ** که بپروردم ورا بی‌واسطه 
  • شکر او آن بود ای بنده‌ی جلیل  ** که شد او نمرود و سوزنده‌ی خلیل 
  • هم‌چنان کین شاه‌زاده شکر شاه  ** کرد استکبار و استکثار جاه 
  • که چرا من تابع غیری شوم  ** چونک صاحب ملک و اقبال نوم  4845
  • لطف‌های شه که ذکر آن گذشت  ** از تجبر بر دلش پوشیده گشت 
  • هم‌چنان نمرود آن الطاف را  ** زیر پا بنهاد از جهل و عمی 
  • این زمان کافر شد و ره می‌زند  ** کبر و دعوی خدایی می‌کند 
  • رفته سوی آسمان با جلال  ** با سه کرکس تا کند با من قتال 
  • صد هزاران طفل بی‌تلویم را  ** کشته تا یابد وی ابراهیم را  4850
  • که منجم گفته کاندر حکم سال  ** زاد خواهد دشمنی بهر قتال 
  • هین بکن در دفع آن خصم احتیاط  ** هر که می‌زایید می‌کشت از خباط