English    Türkçe    فارسی   

6
522-546

  • این حصیری که کسی می‌گسترد  ** گر نپیوندد به هم بادش برد 
  • حق ز هر جنسی چو زوجین آفرید  ** پس نتایج شد ز جمعیت پدید 
  • او بگفت و او بگفت از اهتزاز  ** بحثشان شد اندرین معنی دراز 
  • مثنوی را چابک و دلخواه کن  ** ماجرا را موجز و کوتاه کن  525
  • بعد از آن گفتش که گندم آن کیست  ** گفت امانت از یتیم بی وصیست 
  • مال ایتام است امانت پیش من  ** زانک پندارند ما را متمن 
  • گفت من مضطرم و مجروح‌حال  ** هست مردار این زمان بر من حلال 
  • هین به دستوری ازین گندم خورم  ** ای امین و پارسا و محترم 
  • گفت مفتی ضرورت هم توی  ** بی‌ضرورت گر خوری مجرم شوی  530
  • ور ضرورت هست هم پرهیز به  ** ور خوری باری ضمان آن بده 
  • مرغ پس در خود فرو رفت آن زمان  ** توسنش سر بستد از جذب عنان 
  • چون بخورد آن گندم اندر فخ بماند  ** چند او یاسین و الانعام خواند 
  • بعد در ماندن چه افسوس و چه آه  ** پیش از آن بایست این دود سیاه 
  • آن زمان که حرص جنبید و هوس  ** آن زمان می‌گو کای فریادرس  535
  • کان زمان پیش از خرابی بصره است  ** بوک بصره وا رهد هم زان شکست 
  • ابک لی یا باکیی یا ثاکلی  ** قبل هدم البصرة و الموصل 
  • نح علی قبل موتی واغتفر  ** لا تنح لی بعد موتی واصطبر 
  • ابک لی قبل ثبوری فی‌النوی  ** بعد طوفان النوی خل البکا 
  • آن زمان که دیو می‌شد راه‌زن  ** آن زمان بایست یاسین خواندن  540
  • پیش از آنک اشکسته گردد کاروان  ** آن زمان چوبک بزن ای پاسبان 
  • حکایت پاسبان کی خاموش کرد تا دزدان رخت تاجران بردند به کلی بعد از آن هیهای و پاسبانی می‌کرد 
  • پاسبانی خفت و دزد اسباب برد  ** رختها را زیر هر خاکی فشرد 
  • روز شد بیدار شد آن کاروان  ** دید رفته رخت و سیم و اشتران 
  • پس بدو گفتند ای حارس بگو  ** که چه شد این رخت و این اسباب کو 
  • گفت دزدان آمدند اندر نقاب  ** رختها بردند از پیشم شتاب  545
  • قوم گفتندش که ای چو تل ریگ  ** پس چه می‌کردی کیی ای مردریگ