English    Türkçe    فارسی   

6
612-636

  • عشق و ناموس ای برادر راست نیست  ** بر رد ناموس ای عاشق مه‌ایست 
  • وقت آن آمد که من عریان شوم  ** نقش بگذارم سراسر جان شوم 
  • ای عدو شرم و اندیشه بیا  ** که دریدم پرده‌ی شرم و حیا 
  • ای ببسته خواب جان از جادوی  ** سخت‌دل یارا که در عالم توی  615
  • هین گلوی صبر گیر و می‌فشار  ** تا خنک گردد دل عشق ای سوار 
  • تا نسوزم کی خنگ گردد دلش  ** ای دل ما خاندان و منزلش 
  • خانه‌ی خود را همی‌سوزی بسوز  ** کیست آن کس کو بگوید لایجوز 
  • خوش بسوز این خانه را ای شر مست  ** خانه‌ی عاشق چنین اولیترست 
  • بعد ازین این سوز را قبله کنم  ** زانک شمعم من بسوزش روشنم  620
  • خواب را بگذار امشب ای پدر  ** یک شبی بر کوی بی‌خوابان گذر 
  • بنگر اینها را که مجنون گشته‌اند  ** هم‌چو پروانه بوصلت کشته‌اند 
  • بنگر این کشتی خلقان غرق عشق  ** اژدهایی گشت گویی حلق عشق 
  • اژدهایی ناپدید دلربا  ** عقل هم‌چون کوه را او کهربا 
  • عقل هر عطار کاگه شد ازو  ** طبله‌ها را ریخت اندر آب جو  625
  • رو کزین جو برنیایی تا ابد  ** لم یکن حقا له کفوا احد 
  • ای مزور چشم بگشای و ببین  ** چند گویی می‌ندانم آن و این 
  • از وبای زرق و محرومی بر آ  ** در جهان حی و قیومی در آ 
  • تا نمی‌بینم همی‌بینم شود  ** وین ندانمهات می‌دانم بود 
  • بگذر از مستی و مستی‌بخش باش  ** زین تلون نقل کن در استواش  630
  • چند نازی تو بدین مستی بس است  ** بر سر هر کوی چندان مست هست 
  • گر دو عالم پر شود سرمست یار  ** جمله یک باشند و آن یک نیست خوار 
  • این ز بسیاری نیابد خواریی  ** خوار کی بود تن‌پرستی ناریی 
  • گر جهان پر شد ز نور آفتاب  ** کی بود خوار آن تف خوش‌التهاب 
  • لیک با این جمله بالاتر خرام  ** چونک ارض الله واسع بود و رام  635
  • گرچه این مستی چو باز اشهبست  ** برتر از وی در زمین قدس هست