English    Türkçe    فارسی   

6
757-781

  • تا نگردی او ندانی‌اش تمام  ** خواه آن انوار باشد یا ظلام 
  • عقل گردی عقل را دانی کمال  ** عشق گردی عشق را دانی ذبال 
  • گفتمی برهان این دعوی مبین  ** گر بدی ادراک اندر خورد این 
  • هست انجیر این طرف بسیار و خوار  ** گر رسد مرغی قنق انجیرخوار  760
  • در همه عالم اگر مرد و زنند  ** دم به دم در نزع و اندر مردنند 
  • آن سخنشان را وصیتها شمر  ** که پدر گوید در آن دم با پسر 
  • تا بروید عبرت و رحمت بدین  ** تا ببرد بیخ بغض و رشک و کین 
  • تو بدان نیت نگر در اقربا  ** تا ز نزع او بسوزد دل ترا 
  • کل آت آت آن را نقد دان  ** دوست را در نزع و اندر فقد دان  765
  • وز غرضها زین نظر گردد حجاب  ** این غرضها را برون افکن ز جیب 
  • ور نیاری خشک بر عجزی مه‌ایست  ** دانک با عاجز گزیده معجزیست 
  • عجز زنجیریست زنجیرت نهاد  ** چشم در زنجیرنه باید گشاد 
  • پس تضرع کن کای هادی زیست  ** باز بودم بسته گشتم این ز چیست 
  • سخت‌تر افشرده‌ام در شر قدم  ** که لفی خسرم ز قهرت دم به دم  770
  • از نصیحتهای تو کر بوده‌ام  ** بت‌شکن دعوی و بت‌گر بوده‌ام 
  • یاد صنعت فرض‌تر یا یاد مرگ  ** مرگ مانند خزان تو اصل برگ 
  • سالها این مرگ طبلک می‌زند  ** گوش تو بیگاه جنبش می‌کند 
  • گوید اندر نزع از جان آه مرگ  ** این زمان کردت ز خود آگاه مرگ 
  • این گلوی مرگ از نعره گرفت  ** طبل او بشکافت از ضرب شگفت  775
  • در دقایق خویش را در بافتی  ** رمز مردن این زمان در یافتی 
  • تشبیه مغفلی کی عمر ضایع کند و وقت مرگ در آن تنگاتنگ توبه و استغفار کردن گیرد به تعزیت داشتن شیعه‌ی اهل حلب هر سالی در ایام عاشورا به دروازه‌ی انطاکیه و رسیدن غریب شاعر از سفر و پرسیدن کی این غریو چه تعزیه است 
  • روز عاشورا همه اهل حلب  ** باب انطاکیه اندر تا به شب 
  • گرد آید مرد و زن جمعی عظیم  ** ماتم آن خاندان دارد مقیم 
  • ناله و نوحه کنند اندر بکا  ** شیعه عاشورا برای کربلا 
  • بشمرند آن ظلمها و امتحان  ** کز یزید و شمر دید آن خاندان  780
  • نعره‌هاشان می‌رود در ویل و وشت  ** پر همی‌گردد همه صحرا و دشت