English    Türkçe    فارسی   

6
824-848

  • از کجا جوییم هست از ترک هست  ** از کجا جوییم سیب از ترک دست 
  • هم تو تانی کرد یا نعم المعین  ** دیده‌ی معدوم‌بین را هست بین  825
  • دیده‌ای کو از عدم آمد پدید  ** ذات هستی را همه معدوم دید 
  • این جهان منتظم محشر شود  ** گر دو دیده مبدل و انور شود 
  • زان نماید این حقایق ناتمام  ** که برین خامان بود فهمش حرام 
  • نعمت جنات خوش بر دوزخمی  ** شد محرم گرچه حق آمد سخی 
  • در دهانش تلخ آید شهد خلد  ** چون نبود از وافیان در عهد خلد  830
  • مر شما را نیز در سوداگری  ** دست کی جنبد چو نبود مشتری 
  • کی نظاره اهل بخریدن بود  ** آن نظاره گول گردیدن بود 
  • پرس پرسان کین به چند و آن به چند  ** از پی تعبیر وقت و ریش‌خند 
  • از ملولی کاله می‌خواهد ز تو  ** نیست آن کس مشتری و کاله‌جو 
  • کاله را صد بار دید و باز داد  ** جامه کی پیمود او پیمود باد  835
  • کو قدوم و کر و فر مشتری  ** کو مزاح گنگلی سرسری 
  • چونک در ملکش نباشد حبه‌ای  ** جز پی گنگل چه جوید جبه‌ای 
  • در تجارت نیستش سرمایه‌ای  ** پس چه شخص زشت او چه سایه‌ای 
  • مایه در بازار این دنیا زرست  ** مایه آنجا عشق و دو چشم ترست 
  • هر که او بی‌مایه‌ی بازار رفت  ** عمر رفت و بازگشت او خام تفت  840
  • هی کجا بودی برادر هیچ جا  ** هی چه پختی بهر خوردن هیچ با 
  • مشتری شو تا بجنبد دست من  ** لعل زاید معدن آبست من 
  • مشتری گرچه که سست و باردست  ** دعوت دین کن که دعوت واردست 
  • باز پران کن حمام روح گیر  ** در ره دعوت طریق نوح گیر 
  • خدمتی می‌کن برای کردگار  ** با قبول و رد خلقانت چه کار  845
  • داستان آن شخص کی بر در سرایی نیم‌شب سحوری می‌زد همسایه او را گفت کی آخر نیم‌شبست سحر نیست و دیگر آنک درین سرا کسی نیست بهر کی می‌زنی و جواب گفتن مطرب او را 
  • آن یکی می‌زد سحوری بر دری  ** درگهی بود و رواق مهتری 
  • نیم‌شب می‌زد سحوری را به جد  ** گفت او را قایلی کای مستمد 
  • اولا وقت سحر زن این سحور  ** نیم‌شب نبود گه این شر و شور