English    Türkçe    فارسی   

6
990-1014

  • تو وکیلم باش نیمی بهر من  ** مشتری شو قبض کن از من ثمن  990
  • گفت صد خدمت کنم رفت آن زمان  ** سوی خانه‌ی آن جهود بی‌امان 
  • گفت با خود کز کف طفلان گهر  ** پس توان آسان خریدن ای پدر 
  • عقل و ایمان را ازین طفلان گول  ** می‌خرد با ملک دنیا دیو غول 
  • آنچنان زینت دهد مردار را  ** که خرد زیشان دو صد گلزار را 
  • آن‌چنان مهتاب پیماید به سحر  ** کز خسان صد کیسه برباید به سحر  995
  • انبیاشان تاجری آموختند  ** پیش ایشان شمع دین افروختند 
  • دیو و غول ساحر از سحر و نبرد  ** انبیا را در نظرشان زشت کرد 
  • زشت گرداند به جادویی عدو  ** تا طلاق افتد میان جفت و شو 
  • دیده‌هاشان را به سحر می‌دوختند  ** تا چنین جوهر به خس بفروختند 
  • این گهر از هر دو عالم برترست  ** هین بخر زین طفل جاهل کو خرست  1000
  • پیش خر خرمهره و گوهر یکیست  ** آن اشک را در در و دریا شکیست 
  • منکر بحرست و گوهرهای او  ** کی بود حیوان در و پیرایه‌جو 
  • در سر حیوان خدا ننهاده است  ** کو بود در بند لعل و درپرست 
  • مر خران را هیچ دیدی گوش‌وار  ** گوش و هوش خر بود در سبزه‌زار 
  • احسن التقویم در والتین بخوان  ** که گرامی گوهرست ای دوست جان  1005
  • احسن التقویم از عرش او فزون  ** احسن التقویم از فکرت برون 
  • گر بگویم قیمت این ممتنع  ** من بسوزم هم بسوزد مستمع 
  • لب ببند اینجا و خر این سو مران  ** رفت این صدیق سوی آن خران 
  • حلقه در زد چو در را بر گشود  ** رفت بی‌خود در سرای آن جهود 
  • بی‌خود و سرمست و پر آتش نشست  ** از دهانش بس کلام تلخ جست  1010
  • کین ولی الله را چون می‌زنی  ** این چه حقدست ای عدو روشنی 
  • گر ترا صدقیست اندر دین خود  ** ظلم بر صادق دلت چون می‌دهد 
  • ای تو در دین جهودی ماده‌ای  ** کین گمان داری تو بر شه‌زاده‌ای 
  • در همه ز آیینه‌ی کژساز خود  ** منگر ای مردود نفرین ابد