English    Türkçe    فارسی   

1
2813-2822

  • Inasmuch as the prophets are (sent) in order to connect (the part with the whole): how, then, should they (the prophets) connect them when they are (already) one body?
  • چون رسولان از پی پیوستن‌‌اند ** پس چه پیوندندشان چون یک تن‌‌اند
  • This discourse hath no end. O lad, the day is late: conclude the tale.
  • این سخن پایان ندارد ای غلام ** روز بی‌‌گه شد حکایت کن تمام‌‌
  • How the Arab delivered the gift, that is, the jug to the Caliph's servants.
  • سپردن عرب هدیه را یعنی سبو را به غلامان خلیفه‌‌
  • He presented the jug of water, he sowed the seed of homage in that (exalted) court. 2815
  • آن سبوی آب را در پیش داشت ** تخم خدمت را در آن حضرت بکاشت‌‌
  • “Bear this gift,” said he, “to the Sultan, redeem the King's suitor from indigence.
  • گفت این هدیه بدان سلطان برید ** سایل شه را ز حاجت واخرید
  • ’Tis sweet water and a new green jug—some of the rain-water that collected in the ditch.”
  • آب شیرین و سبوی سبز و نو ** ز آب بارانی که جمع آمد به گو
  • The officials smiled at that, but they accepted it (the jug) as (though it were precious as) life,
  • خنده می‌‌آمد نقیبان را از آن ** لیک پذرفتند آن را همچو جان‌‌
  • Because the graciousness of the good and wise King had made a mark (impressed itself) on all the courtiers.
  • ز آن که لطف شاه خوب با خبر ** کرده بود اندر همه ارکان اثر
  • The disposition of kings settles (becomes implanted) in their subjects: the green sky makes the earth verdant. 2820
  • خوی شاهان در رعیت جا کند ** چرخ اخضر خاک را خضرا کند
  • Regard the king as a reservoir, his retainers as the pipes: the water runs through the pipe into the ponds (receptacles).
  • شه چو حوضی دان حشم چون لوله‌‌ها ** آب از لوله روان در کوله‌‌ها
  • When the water in all (the pipes) is from a pure reservoir, every single one gives sweet water, pleasant to taste;
  • چون که آب جمله از حوضی است پاک ** هر یکی آبی دهد خوش ذوقناک‌‌