- His glory has become the (rational) soul of the Cherubim; he has become concealed in this (feigned) madness.”
- فر او کروبیان را جان شده ست ** او در این دیوانگی پنهان شده ست
- But you must not account every madman a (rational) soul: do not, like Sámirí, lay down your head (in worship) to a calf.
- لیک هر دیوانه را جان نشمری ** سر منه گوساله را چون سامری
- When a manifest saint has declared unto you hundreds of thousands of unseen things and hidden mysteries,
- چون ولیی آشکارا با تو گفت ** صد هزاران غیب و اسرار نهفت
- And you have not had the (proper) understanding and knowledge, (so that) you have not distinguished dung from aloes-wood— 2345
- مر ترا آن فهم و آن دانش نبود ** واندانستی تو سرگین را ز عود
- How, when the saint has made for himself a veil of madness, will you recognise him, O blind one?
- از جنون خود را ولی چون پرده ساخت ** مر و را ای کور کی خواهی شناخت
- If your eye of intuitive certainty is open, behold a (spiritual) captain under every stone.
- گر ترا باز است آن دیدهی یقین ** زیر هر سنگی یکی سرهنگ بین
- To the eye that is open and (as) a guide, every dervish-cloak hath a Moses in its embrace.
- پیش آن چشمی که باز و رهبر است ** هر گلیمی را کلیمی در بر است
- ’Tis only the saint (himself) that makes the saint known and makes fortunate whomsoever he will.
- مر ولی را هم ولی شهره کند ** هر که را او خواست با بهره کند
- No one can recognise him by means of wisdom when he has feigned to be mad. 2350
- کس نداند از خرد او را شناخت ** چون که او مر خویش را دیوانه ساخت
- When a seeing thief steals from a blind man, can he at all detect (the identity of) the thief (who is) in the act of passing?
- چون بدزدد دزد بینایی ز کور ** هیچ یابد دزد را او در عبور