English    Türkçe    فارسی   

5
1237-1246

  • Whomsoever you see with lips unmoistened by Kawthar, always deem him an enemy like death and fever,
  • هر کرا دیدی ز کوثر خشک لب  ** دشمنش می‌دار هم‌چون مرگ و تب 
  • Though ’tis your father or your mother; for in truth he is a drinker of your blood.
  • گر چه بابای توست و مام تو  ** کو حقیقت هست خون‌آشام تو 
  • Learn these ways of acting from the Friend of God (Abraham), who first renounced his father,
  • از خلیل حق بیاموز این سیر  ** که شد او بیزار اول از پدر 
  • That in the presence of God you may become (one of those who) hate for God's sake, lest the jealousy of (Divine) Love take offence at you. 1240
  • تا که ابغض لله آیی پیش حق  ** تا نگیرد بر تو رشک عشق دق 
  • Until you recite “(There is) not (any god)” and “except Allah,” you will not find the plain track of this Way.
  • تا نخوانی لا و الا الله را  ** در نیابی منهج این راه را 
  • Story of the lover who was recounting to his beloved his acts of service and loyalty and the long nights (during which) their sides heave up from their beds and the long days of want and parching thirst; and he was saying, “I know not any service besides these: if there is any other service (to be done), direct me, for I submit to whatever thou mayst command, whether to enter the fire, like Khalíl (Abraham), on whom be peace, or fall into the mouth of the leviathan of the sea, like Jonah, on whom be peace, or be killed seventy times, like Jirjís (St George), on whom be peace, or be made blind by weeping, like Shu‘ayb, on whom be peace; and the loyalty and self-sacrifice of the prophets cannot be reckoned”; and how the beloved answered him.
  • داستان آن عاشق کی با معشوق خود برمی‌شمرد خدمتها و وفاهای خود را و شبهای دراز تتجافی جنوبهم عن المضاجع را و بی‌نوایی و جگر تشنگی روزهای دراز را و می‌گفت کی من جزین خدمت نمی‌دانم اگر خدمت دیگر هست مرا ارشاد کن کی هر چه فرمایی منقادم اگر در آتش رفتن است چون خلیل علیه‌السلام و اگر در دهان نهنگ دریا فتادنست چون یونس علیه‌السلام و اگر هفتاد بار کشته شدن است چون جرجیس علیه‌السلام و اگر از گریه نابینا شدن است چون شعیب علیه‌السلام و وفا و جانبازی انبیا را علیهم‌السلام شمار نیست و جواب گفتن معشوق او را 
  • A certain lover in the presence of his beloved was recounting his services and works,
  • آن یکی عاشق به پیش یار خود  ** می‌شمرد از خدمت و از کار خود 
  • Saying, “For thy sake I did such and such, in this war I suffered (wounds from) arrows and spears.
  • کز برای تو چنین کردم چنان  ** تیرها خوردم درین رزم و سنان 
  • Wealth is gone and strength is gone and fame is gone: on account of my love for thee many a misfortune has befallen me.
  • مال رفت و زور رفت و نام رفت  ** بر من از عشقت بسی ناکام رفت 
  • No dawn found me asleep or laughing; no eve found me with capital and means.” 1245
  • هیچ صبحم خفته یا خندان نیافت  ** هیچ شامم با سر و سامان نیافت 
  • What he had tasted of bitters and dregs he was recounting to her in detail, point by point,
  • آنچ او نوشیده بود از تلخ و درد  ** او به تفصیلش یکایک می‌شمرد