English    Türkçe    فارسی   

5
1611-1620

  • All came down from the roofs and went bare-headed towards the open country.
  • جملگان از بامها زیر آمدند  ** سر برهنه جانب صحرا شدند 
  • Mothers cast out their children, that all might raise wailing and distressful cries.
  • مادران بچگان برون انداختند  ** تا همه ناله و نفیر افراختند 
  • From (the time of) the evening prayer till the hour of dawn, those folk were throwing dust on their heads.
  • از نماز شام تا وقت سحر  ** خاک می‌کردند بر سر آن نفر 
  • (Then) all voices were hushed: the (Divine) mercy came upon that perverse people.
  • جملگی آوازها بگرفته شد  ** رحم آمد بر سر آن قوم لد 
  • After despair and unrestrained lamentation, little by little the cloud began to turn back. 1615
  • بعد نومیدی و آه ناشکفت  ** اندک‌اندک ابر وا گشتن گرفت 
  • The story of Yúnus is long and broad: it is time (to speak) of the Earth and (resume) the far-spread tale.
  • قصه‌ی یونس درازست و عریض  ** وقت خاکست و حدیث مستفیض 
  • Since humble entreaty has (such) value with God—and where (else) has lamentation the price (reward) that it has there?—
  • چون تضرع را بر حق قدرهاست  ** وآن بها که آنجاست زاری را کجاست 
  • Oh, (take) hope! Now (to-day) gird thy loins tight! Arise, O weeper, and laugh continually,
  • هین امید اکنون میان را چست بند  ** خیز ای گرینده و دایم بخند 
  • For the glorious King is ranking tears as equal in merit to the blood of the martyr.
  • که برابر می‌نهد شاه مجید  ** اشک را در فضل با خون شهید 
  • The sending of Isráfíl (Seraphiel), on whom be peace, to the Earth with orders to take a handful of clay for moulding the body of Adam, on whom be peace.
  • فرستادن اسرافیل را علیه‌السلام به خاک کی حفنه‌ای بر گیر از خاک بهر ترکیب جسم آدم علیه‌السلام 
  • Our God said to Seraphiel, “Go, fill thy hand with that clay and come (back).” 1620
  • گفت اسرافیل را یزدان ما  ** که برو زان خاک پر کن کف بیا