English    Türkçe    فارسی   

5
809-818

  • Take the new and surrender the old, for every “this year” of thine is superior to three “last years.”
  • تازه می‌گیر و کهن را می‌سپار  ** که هر امسالت فزونست از سه پار 
  • If thou wilt not be lavish (of thyself) like the date-palm, (then) pile old rags on old rags and make a heap, 810
  • گر نباشی نخل‌وار ایثار کن  ** کهنه بر کهنه نه و انبار کن 
  • And offer the stinking and rotten old rags to every blind man.
  • کهنه و گندیده و پوسیده را  ** تحفه می‌بر بهر هر نادیده را 
  • He that hath seen the new is not thy customer: he is God's prey, he is not thy captive.
  • آنک نو دید او خریدار تو نیست  ** صید حقست او گرفتار تو نیست 
  • (But) wherever is a flock of blind birds, they will gather around thee, O brackish flood-water,
  • هر کجا باشند جوق مرغ کور  ** بر تو جمع آیند ای سیلاب شور 
  • That (their) blindness may be increased by (thy) brackish waters; for brackish water increases blindness.
  • تا فزاید کوری از شورابها  ** زانک آب شور افزاید عمی 
  • Hence the worldly are blind of heart: they are drinkers of the brackish water of clay. 815
  • اهل دنیا زان سبب اعمی‌دل‌اند  ** شارب شورابه‌ی آب و گل‌اند 
  • Continue to give brackish water and buy (the favour of) the blind in the world, since thou hast not the Water of Life within thee.
  • شور می‌ده کور می‌خر در جهان  ** چون نداری آب حیوان در نهان 
  • In such a (despicable) state (as has been described) thou wouldst fain live and be remembered: in blackness of face (shame and opprobrium), like a negro, thou art rejoicing.
  • با چنین حالت بقا خواهی و یاد  ** هم‌چو زنگی در سیه‌رویی تو شاد 
  • The negro in (his) blackness is pleased (with himself), for he has (always) been a negro by birth and nature;
  • در سیاهی زنگی زان آسوده است  ** کو ز زاد و اصل زنگی بوده است