Toggle navigation
Contents
Book 1
Book 2
Book 3
Book 4
Book 5
Book 6
Trans.
English
Turkish
Disp. Style
Both Pers. & Tran
Persian Only
Translation Only
Lines/Pg
10
25
50
Random Verse
Book
1
2
3
4
5
6
Verse:
Go
More
English
Türkçe
فارسی
Book 1 Headings
35. عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او
54. ...ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهی کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه خدا و در خواب دیدن او ولی
77. از خداوند ولی التوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بیادبی
92. ملاقات پادشاه با آن ولی که در خوابش نمودند
100. بردن پادشاه آن طبیب را بر سر بیمار تا حال او را ببیند
143. خلوت طلبیدن آن ولی از پادشاه جهت دریافتن رنج کنیزک
181. دریافتن آن ولی رنج را و عرض کردن رنج او را پیش پادشاه
184. فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر
221. بیان آن که کشتن و زهر دادن مرد زرگر به اشارت الهی بود نه به هوای نفس و تامل فاسد
246. حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان
323. داستان آن پادشاه جهود که نصرانیان را میکشت از بهر تعصب
337. آموختن وزیر مکر پادشاه را
347. تلبیس وزیر با نصارا
362. قبول کردن نصارا مکر وزیر را
370. متابعت نصارا وزیر را
406. قصهی دیدن خلیفه لیلی را
436. بیان حسد وزیر
445. فهم کردن حاذقان نصارا مکر وزیر را
454. پیغام شاه پنهان با وزیر
457. بیان دوازده سبط از نصارا
462. تخلیط وزیر در احکام انجیل
499. بیان آن که این اختلافات در صورت روش است نه در حقیقت راه
520. بیان خسارت وزیر در این مکر
548. مکر دیگر انگیختن وزیر در اضلال قوم
564. دفع گفتن وزیر مریدان را
577. مکرر کردن مریدان که خلوت را بشکن
590. جواب گفتن وزیر که خلوت را نمیشکنم
594. اعتراض مریدان در خلوت وزیر
642. نومید کردن وزیر مریدان را از رفض خلوت
649. ولی عهد ساختن وزیر هر یک امیر را جدا جدا
661. کشتن وزیر خویشتن را در خلوت
667. طلب کردن امت عیسی علیه السلام از امرا که ولی عهد از شما کدام است
695. منازعت امرا در ولیعهدی
726. تعظیم نعت مصطفی علیه السلام که مذکور بود در انجیل
738. حکایت پادشاه جهود دیگر که در هلاک دین عیسی سعی نمود
768. آتش کردن پادشاه جهود و بت نهادن پهلوی آتش که هر که این بت را سجود کند از آتش برست
782. به سخن آمدن طفل در میان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن به آتش
811. کج ماندن دهان آن مرد که نام محمد را علیه السلام به تسخر خواند
822. عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود
853. قصهی باد که در عهد هود علیه السلام قوم عاد را هلاک کرد
868. طنز و انکار کردن پادشاه جهود و قبول نکردن نصیحت خاصان خویش
899. بیان توکل و ترک جهد گفتن نخجیران به شیر
903. جواب گفتن شیر نخجیران را و فایدهی جهد گفتن
907. ترجیح نهادن نخجیران توکل را بر جهد و اکتساب
911. ترجیح نهادن شیر جهد و اکتساب را بر توکل و تسلیم
914. ترجیح نهادن نخجیران توکل را بر اجتهاد
928. باز ترجیحنهادن شیر جهد را بر توکل
947. باز ترجیح نهادن نخجیران توکل را بر جهد
955. ...نگریستن عزراییل بر مردی و گریختن آن مرد در سرای سلیمان و تقریر ترجیح توکل بر جهد و قلت فایدهی
970. باز ترجیحنهادن شیر جهد را بر توکل و فواید جهد را بیان کردن
991. مقرر شدن ترجیح جهد بر توکل
997. انکار کردن نخجیران بر خرگوش در تاخیر رفتن بر شیر
999. جواب گفتن خرگوش نخجیران را
1004. اعتراض نخجیران بر سخن خرگوش
1007. جواب خرگوش نخجیران را
1026. ذکر دانش خرگوش و بیان فضیلت و منافع دانستن
1040. باز طلبیدن نخجیران از خرگوش سر اندیشهی او را
1044. منع کردن خرگوش راز را از ایشان
1054. قصهی مکر خرگوش
1081. زیافت تاویل رکیک مگس
1090. تولیدن شیر از دیر آمدن خرگوش
1106. هم در بیان مکر خرگوش
1149. رسیدن خرگوش به شیر و خشم شیر بر وی
1156. عذر گفتن خرگوش
1180. جواب گفتن شیر خرگوش را و روان شدن با او
1201. قصهی هدهد و سلیمان در بیان آن که چون قضا آید چشمهای روشن بسته شود
1220. طعنهی زاغ در دعوی هدهد
1226. جواب گفتن هدهد طعنهی زاغ را
1233. قصهی آدم علیه السلام و بستن قضا نظر او را از مراعات صریح نهی و ترک تاویل
1262. پای واپس کشیدن خرگوش از شیر چون نزدیک چاه رسید
1296. پرسیدن شیر از سبب پای واپس کشیدن خرگوش
1303. نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را
1338. مژده بردن خرگوش سوی نخجیران که شیر در چاه افتاد
1356. جمع شدن نخجیران گرد خرگوش و ثنا گفتن او را
1368. پند دادن خرگوش نخجیران را که بدین شاد مشوید
1372. تفسیر رجعنا من الجهاد الاصغر الی الجهاد الاکبر
1389. آمدن رسول روم تا نزد عمر و دیدن او کرامات عمر را
1414. یافتن رسول روم عمر را خفته در زیر درخت
1426. سلام کردن رسول روم بر عمر
1445. سؤال کردن رسول روم از عمر
1479. ...اضافت کردن آدم آن زلت را به خویشتن که ربنا ظلمناو اضافت کردن ابلیس گناه خود را به خدا که
1508. تفسیر و هو معکم أين ما کنتم
1514. سؤال کردن رسول روم از عمر از سبب ابتلای ارواح با این آب و گل اجساد
1528. در معنی آن که من أراد أن یجلس مع الله فلیجلس مع أهل التصوف
1546. قصهی بازرگان که طوطی محبوس او او را پیغام داد به طوطیان هندوستان هنگام رفتن به تجارت
1574. صفت اجنحهی طیور عقول الهی
1586. دیدن خواجه طوطیان هندوستان را در دشت و پیغام رسانیدن از آن طوطی
1602. ...تفسیر قول فرید الدین عطار قدس الله روحه: تو صاحب نفسی ای غافل میان خاک خون میخور که صاحب دل
1614. تعظیم ساحران مر موسی را علیه السلام که چه فرمایی اول تو اندازی عصا یا ما
1648. باز گفتن بازرگان با طوطی آن چه دید از طوطیان هندوستان
1690. شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفس و نوحهی خواجه بر وی
1762. ...تفسیر قول حکیم: به هرچ از راه وامانی چه کفر آن حرف و چه ایمان به هرچ از دوست دور
1813. رجوع به حکایت خواجهی تاجر
1824. برون انداختن مرد تاجر طوطی را از قفس و پریدن طوطی مرده
1844. وداع کردن طوطی خواجه را و پریدن
1848. مضرت تعظیم خلق و انگشت نمای شدن
1877. تفسیر ما شاء الله کان
1912. داستان پیر چنگی که در عهد عمر از بهر خدا روز بینوایی چنگ زد میان گورستان
1950. در بیان این حدیث که إن لربکم فی أیام دهرکم نفحات ألا فتعرضوا لها
2011. ...قصهی سؤال کردن عایشه از مصطفی علیه السلام که امروز باران بارید چون تو سوی گورستان رفتی جامههای تو چون
2034. ...تفسیر بیت حکیم: "آسمانهاست در ولایت جان کارفرمای آسمان جهان در ره روح پست و بالاهاست کوههای بلند و دریاهاست"
2045. در معنی این حدیث که اغتنموا برد الربیع الی آخره
2059. پرسیدن صدیقه (س) از پیامبر (ص) که سر باران امروزینه چه بود
2071. بقیهی قصهی پیر چنگی و بیان مخلص آن
2103. ...در خواب گفتن هاتف مر عمر را رضی الله عنه که چندین زر از بیت المال به آن مرد ده
2112. ...نالیدن ستون حنانه چون برای پیغامبر علیه السلام منبر ساختند که جماعت انبوه شد گفتند ما روی مبارک تو را
2153. ...اظهار معجزهی پیغامبر علیه السلام به سخن آمدن سنگ ریزه در دست ابو جهل و گواهی دادن سنگ ریزه بر
2160. بقیهی قصهی مطرب و پیغام رسانیدن عمر به او آن چه هاتف آواز داد
2198. گردانیدن عمر نظر او را از مقام گریه که هستی است به مقام استغراق که نیستی است
2222. ...تفسیر دعای آن دو فرشته که هر روز بر سر هر بازاری منادی میکنند که اللهم أعط کل منفق خلفا
2243. قصهی خلیفه که در کرم در زمان خود از حاتم طایی گذشته بود و نظیر خود نداشت
2251. قصهی اعرابی درویش و ماجرای زن با او به سبب قلت و درویشی
2263. ...مغرور شدن مریدان محتاج به مدعیان مزور و ایشان را شیخ و محتشم و واصل پنداشتن و نقل را از
2282. ...در بیان آن که نادر افتد که مریدی در مدعی مزور اعتقاد به صدق ببندد که او کسی است و
2287. صبر فرمودن اعرابی زن خود را و فضیلت صبر و فقر بیان کردن با زن
2314. ...نصیحت کردن زن مر شوی را که سخن افزون از قدم و از مقام خود مگو لم تقولون ما لا
2341. ...نصیحت کردن مرد مر زن را که در فقیران به خواری منگر و در کار حق به گمان کمال نگر
2364. ...در بیان آن که جنبیدن هر کسی از آن جا که وی است هر کس را از چنبرهی وجود خود
2393. مراعات کردن زن شوهر را و استغفار کردن از گفتهی خویش
2432. در بیان این خبر که انهن یغلبن العاقل و یغلبهن الجاهل
2437. ...تسلیم کردن مرد خود را به آن چه التماس زن بود از طلب معیشت و آن اعتراض زن را اشارت
2446. ...در بیان آن که موسی و فرعون هر دو مسخر مشیتاند چنان که زهر و پادزهر و ظلمات و نور
2481. سبب حرمان اشقیا از دو جهان که خسر الدنیا و الآخرة
2508. ...حقیر و بیخصم دیدن دیدههای حس صالح و ناقهی صالح را، چون خواهد که حق لشکری را هلاک کند در
2569. در معنی آن که مرج البحرين يلتقیان بينهما برزخ لا يبغیان
2602. ...در معنی آن که آن چه ولی کند مرید را نشاید گستاخی کردن و همان فعل کردن که حلوا طبیب
2615. مخلص ماجرای عرب و جفت او
2642. دل نهادن عرب بر التماس دل بر خویش و سوگند خوردن که در این تسلیم مرا حیلتی و امتحانی نیست
2683. تعیین کردن زن طریق طلب روزی کدخدای خود را و قبول کردن او
2702. ...هدیه بردن عرب سبوی آب باران از میان بادیه سوی بغداد به نزد خلیفه بر پنداشت آن که آن جا
2719. در نمد دوختن زن عرب سبوی آب باران را و مهر نهادن بر وی از غایت اعتقاد عرب
2743. ...در بیان آن که چنان که گدا عاشق کرم است و عاشق کریم، کرم کریم هم عاشق گداست اگر گدا
2751. ...فرق میان آن که درویش است به خدا و تشنهی خدا و میان آن که درویش است از خدا و
2772. پیش آمدن نقیبان و دربانان خلیفه از بهر اکرام اعرابی و پذیرفتن هدیهی او را
2800. ...در بیان آن که عاشق دنیا بر مثال عاشق دیواری است که بر او تاب آفتاب زند و جهد و
2804. مثل عرب إذا زنیت فازن بالحرة و إذا سرقت فاسرق الدرة
2814. سپردن عرب هدیه را یعنی سبو را به غلامان خلیفه
2834. حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان
2852. قبول کردن خلیفه هدیه را و عطا فرمودن با کمال بینیازی از آن هدیه و از آن سبو
2933. در صفت پیر و مطاوعت وی
2958. ...وصیت کردن رسول صلی الله علیه و اله و سلم علی را علیه السلام که چون هر کسی به نوع
2980. کبودی زدن قزوینی بر شانگاه صورت شیر و پشیمان شدن او به سبب زخم سوزن
3012. رفتن گرگ و روباه در خدمت شیر به شکار
3041. امتحان کردن شیر گرگ را و گفتن که پیش آی ای گرگ بخش کن صیدها را میان ما
3055. ...قصهی آن کس که در یاری بکوفت از درون گفت کیست گفت منم، گفت چون تو تویی در نمیگشایم هیچ
3076. صفت توحید
3101. ادب کردن شیر گرگ را که در قسمت بیادبی کرده بود
3123. ...تهدید کردن نوح علیه السلام مر قوم را که با من مپیچید که من رو پوشم در میان پس به
3149. نشاندن پادشاهان صوفیان عارف را پیش روی خویش تا چشمشان بدیشان روشن شود
3156. آمدن مهمان پیش یوسف علیه السلام و تقاضا کردن یوسف از او تحفه و ارمغان
3191. ...گفتن مهمان یوسف علیه السلام را که آینه آوردمت ارمغان تا هر باری که در وی نگری روی خوب خود
3227. ...مرتد شدن کاتب وحی به سبب آن که پرتو وحی بر او زد آن آیت را پیش از پیغامبر صلی
3297. دعا کردن بلعم باعور که موسی و قومش را از این شهر که حصار دادهاند بیمراد باز گردان
3320. اعتماد کردن هاروت و ماروت بر عصمت خویش و آمیزی اهل دنیا خواستن و در فتنه افتادن
3343. باقی قصهی هاروت و ماروت و نکال و عقوبت ایشان هم در دنیا به چاه بابل
3359. به عیادت رفتن کر بر همسایهی رنجور خویش
3395. اول کسی که در مقابلهی نص قیاس آورد ابلیس بود
3425. در بیان آن که حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان
3466. قصهی مری کردن رومیان و چینیان در علم نقاشی و صورتگری
3499. ...پرسیدن پیغامبر علیه السلام مر زید را امروز چونی و چون برخاستی و جواب گفتن او که اصبحت مومنا یا
3583. متهم کردن غلامان و خواجهتاشان مر لقمان را که آن میوههای ترونده که میآوردیم او خورده است
3607. بقیهی قصهی زید در جواب رسول علیه السلام
3655. گفتن پیغامبر علیه السلام مر زید را که این سر را فاش تر از این مگو و متابعت نگاه دار
3667. رجوع به حکایت زید
3706. آتش افتادن در شهر به ایام عمر
3720. خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی علیه السلام و انداختن علی شمشیر را از دست
3772. ...سوال کردن آن کافر از امیر المومنین علی علیه السلام که بر چون منی مظفر شدی شمشیر را از دست
3786. جواب گفتن امیر المؤمنین که سبب افکندن شمشیر از دست چه بود در آن حالت
3843. ...گفتن پیغامبر علیه السلام به گوش رکابدار امیر المؤمنین علی علیه السلام که کشتن علی بر دست تو خواهد بودن
3892. تعجب کردن آدم علیه السلام از ضلالت ابلیس لعین و عجب آوردن
3923. باز گشتن به حکایت امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و مسامحت کردن او با خونی خویش
3937. ...افتادن رکابدار هر باری پیش علی کرم الله وجهه که ای امیر المؤمنین از بهر خدا مرا بکش و از
3947. ...بیان آن که فتح طلبیدن پیغامبر علیه السلام مکه را و غیر مکه را بجهت دوستی ملک دنیا نبود چون
3974. ...گفتن امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه با قرین خود که چون خدو انداختی در روی من نفس من جنبید