English    Türkçe    فارسی   

1
1869-1878

  • ور نه چون لطفت نماند وین جمال ** از تو آید آن حریفان را ملال‌‌
  • آن جماعت کت همی‌‌دادند ریو ** چون ببینندت بگویندت که دیو 1870
  • جمله گویندت چو بینندت به در ** مرده‌‌ای از گور خود بر کرد سر
  • همچو امرد که خدا نامش کنند ** تا بدین سالوس در دامش کنند
  • چون که در بد نامی آمد ریش او ** دیو را ننگ آید از تفتیش او
  • دیو سوی آدمی شد بهر شر ** سوی تو ناید که از دیوی بتر
  • تا تو بودی آدمی دیو از پی‌‌ات ** می‌‌دوید و می‌‌چشانید او می‌‌ات‌‌ 1875
  • چون شدی در خوی دیوی استوار ** می‌‌گریزد از تو دیو نابکار
  • آن که اندر دامنت آویخت او ** چون چنین گشتی ز تو بگریخت او
  • تفسیر ما شاء الله کان‌‌
  • این همه گفتیم لیک اندر بسیچ ** بی‌‌عنایات خدا هیچیم هیچ‌‌