English    Türkçe    فارسی   

1
2236-2245

  • نان دهی از بهر حق نانت دهند ** جان دهی از بهر حق جانت دهند
  • گر بریزد برگهای این چنار ** برگ بی‌‌برگیش بخشد کردگار
  • گر نماند از جود در دست تو مال ** کی کند فضل خدایت پای مال‌‌
  • هر که کارد گردد انبارش تهی ** لیکش اندر مزرعه باشد بهی‌‌
  • و آن که در انبار ماند و صرفه کرد ** اشپش و موش و حوادث پاک خورد 2240
  • این جهان نفی است در اثبات جو ** صورتت صفر است در معنات جو
  • جان شور تلخ پیش تیغ بر ** جان چون دریای شیرین را بخر
  • ور نمی‌‌دانی شدن زین آستان ** باری از من گوش کن این داستان‌‌
  • قصه‌‌ی خلیفه که در کرم در زمان خود از حاتم طایی گذشته بود و نظیر خود نداشت‌‌
  • یک خلیفه بود در ایام پیش ** کرده حاتم را غلام جود خویش‌‌
  • رایت اکرام و داد افراشته ** فقر و حاجت از جهان برداشته‌‌ 2245