English    Türkçe    فارسی   

1
2695-2704

  • شب پران را گر نظر و آلت بدی ** روزشان جولان و خوش حالت بدی‌‌ 2695
  • گفت چون شاه کرم میدان رود ** عین هر بی‌‌آلتی آلت شود
  • ز آن که آلت دعوی است و هستی است ** کار در بی‌‌آلتی و پستی است‌‌
  • گفت کی بی‌‌آلتی سودا کنم ** تا نه من بی‌‌آلتی پیدا کنم‌‌
  • پس گواهی بایدم بر مفلسی ** تا شهم رحمی کند یا مونسی‌‌
  • تو گواهی غیر گفت‌‌وگو و رنگ ** وانما تا رحم آرد شاه شنگ‌‌ 2700
  • کاین گواهی که ز گفت و رنگ بد ** نزد آن قاضی القضاة آن جرح شد
  • صدق می‌‌خواهد گواه حال او ** تا بتابد نور او بی‌‌قال او
  • هدیه بردن عرب سبوی آب باران از میان بادیه سوی بغداد به نزد خلیفه بر پنداشت آن که آن جا هم قحط آب است‌‌
  • گفت زن صدق آن بود کز بود خویش ** پاک برخیزی تو از مجهود خویش‌‌
  • آب باران است ما را در سبو ** ملکت و سرمایه و اسباب تو