English    Türkçe    فارسی   

2
3734-3743

  • تا گره بندیم و بگشاییم ما ** در شکال و در جواب آیین فزا
  • همچو مرغی کاو گشاید بند دام ** گاه بندد تا شود در فن تمام‏ 3735
  • او بود محروم از صحرا و مرج ** عمر او اندر گره کاری است خرج‏
  • خود زبون او نگردد هیچ دام ** لیک پرش در شکست افتد مدام‏
  • با گره کم کوش تا بال و پرت ** نگسلد یک یک از این کر و فرت‏
  • صد هزاران مرغ پرهاشان شکست ** و آن کمین گاه عوارض را نبست‏
  • حال ایشان از نبی خوان ای حریص ** نقبوا فیها ببین هل من محیص‏ 3740
  • از نزاع ترک و رومی و عرب ** حل نشد اشکال انگور و عنب‏
  • تا سلیمان لسین معنوی ** در نیاید بر نخیزد این دوی‏
  • جمله مرغان منازع بازوار ** بشنوید این طبل باز شهریار