English    Türkçe    فارسی   

3
1608-1617

  • او همان دست آورد در گیر و دار ** بر گمان آنک هست او بر قرار
  • خود ببیند دست رفته در ضرر ** خون ازو بسیار رفته بی‌خبر
  • در بیان آنک تن روح را چون لباسی است و این دست آستین دست روحست واین پای موزه‌ی پای روحست
  • تا بدانی که تن آمد چون لباس ** رو بجو لابس لباسی را ملیس 1610
  • روح را توحید الله خوشترست ** غیر ظاهر دست و پای دیگرست
  • دست و پا در خواب بینی و ایتلاف ** آن حقیقت دان مدانش از گزاف
  • آن توی که بی بدن داری بدن ** پس مترس از جسم و جان بیرون شدن
  • حکایت آن درویش کی در کوه خلوت کرده بود و بیان حلاوت انقطاع و خلوت و داخل شدن درین منقبت کی انا جلیس من ذکرنی و انیس من استانس بی گر با همه‌ای چو بی منی بی همه‌ای ور بی همه‌ای چو با منی با همه‌ای
  • بود درویشی بکهساری مقیم ** خلوت او را بود هم خواب و ندیم
  • چون ز خالق می‌رسید او را شمول ** بود از انفاس مرد و زن ملول 1615
  • همچنانک سهل شد ما را حضر ** سهل شد هم قوم دیگر را سفر
  • آنچنانک عاشقی بر سروری ** عاشقست آن خواجه بر آهنگری