English    Türkçe    فارسی   

3
529-538

  • اولا خرگاه سازند و خرند ** ترک را زان پس به مهمان آورند
  • صورتت خرگاه دان معنیت ترک ** معنیت ملاح دان صورت چو فلک 530
  • بهر حق این را رها کن یک نفس ** تا خر خواجه بجنباند جرس
  • رفتن خواجه و قومش به سوی ده
  • خواجه و بچگان جهازی ساختند ** بر ستوران جانب ده تاختند
  • شادمانه سوی صحرا راندند ** سافروا کی تغنموا بر خواندند
  • کز سفرها ماه کیخسرو شود ** بی سفرها ماه کی خسرو شود
  • از سفر بیدق شود فرزین راد ** وز سفر یابید یوسف صد مراد 535
  • روز روی از آفتابی سوختند ** شب ز اختر راه می‌آموختند
  • خوب گشته پیش ایشان راه زشت ** از نشاط ده شده ره چون بهشت
  • تلخ از شیرین‌لبان خوش می‌شود ** خار از گلزار دلکش می‌شود