English    Türkçe    فارسی   

3
601-610

  • آنچنان رو که همه رزق و شرست ** از مسلمانان نهان اولیترست
  • رویها باشد که دیوان چون مگس ** بر سرش بنشسته باشند چون حرس
  • چون ببینی روی او در تو فتند ** یا مبین آن رو چو دیدی خوش مخند
  • در چنان روی خبیث عاصیه ** گفت یزدان نسفعن بالناصیه
  • چون بپرسیدند و خانه‌ش یافتند ** همچو خویشان سوی در بشتافتند 605
  • در فرو بستند اهل خانه‌اش ** خواجه شد زین کژروی دیوانه‌وش
  • لیک هنگام درشتی هم نبود ** چون در افتادی بچه تیزی چه سود
  • بر درش ماندند ایشان پنج روز ** شب بسرما روز خود خورشیدسوز
  • نه ز غفلت بود ماندن نه خری ** بلک بود از اضطرار و بی‌خری
  • با لیمان بسته نیکان ز اضطرار ** شیر مرداری خورد از جوع زار 610