English    Türkçe    فارسی   

4
1621-1630

  • مرد کاندر عاقبت‌بینی خمست ** او ز اهل عاقبت چون زن کمست
  • از جهان دو بانگ می‌آید به ضد ** تا کدامین را تو باشی مستعد
  • آن یکی بانگش نشور اتقیا ** وان یکی بانگش فریب اشقیا
  • من شکوفه‌ی خارم ای خوش گرمدار ** گل بریزد من بمانم شاخ خار
  • بانگ اشکوفه‌ش که اینک گل‌فروش ** بانگ خار او که سوی ما مکوش 1625
  • این پذیرفتی بماندی زان دگر ** که محب از ضد محبوبست کر
  • آن یکی بانگ این که اینک حاضرم ** بانگ دیگر بنگر اندر آخرم
  • حاضری‌ام هست چون مکر و کمین ** نقش آخر ز آینه‌ی اول ببین
  • چون یکی زین دو جوال اندر شدی ** آن دگر را ضد و نا درخور شدی
  • ای خنک آنکو ز اول آن شنید ** کش عقول و مسمع مردان شنید 1630