English    Türkçe    فارسی   

4
558-567

  • دست نه و پای نه رو تا قدم ** آن چنانک تاخت جانها از عدم
  • بردریدی در سخن پرده‌ی قیاس ** گر نبودی سمع سامع را نعاس
  • ای فلک بر گفت او گوهر ببار ** از جهان او جهانا شرم دار 560
  • گر بباری گوهرت صد تا شود ** جامدت بیننده و گویا شود
  • پس نثاری کرده باشی بهر خود ** چونک هر سرمایه‌ی تو صد شود
  • قصه‌ی هدیه فرستادن بلقیس از شهر سبا سوی سلیمان علیه‌السلام
  • هدیه‌ی بلقیس چل استر بدست ** بار آنها جمله خشت زر بدست
  • چون به صحرای سلیمانی رسید ** فرش آن را جمله زر پخته دید
  • بر سر زر تا چهل منزل براند ** تا که زر را در نظر آبی نماند 565
  • بارها گفتند زر را وا بریم ** سوی مخزن ما چه بیگار اندریم
  • عرصه‌ای کش خاک زر ده دهیست ** زر به هدیه بردن آنجا ابلهیست