English    Türkçe    فارسی   

6
2378-2387

  • با دو گمره همره آمد مومنی  ** چون خرد با نفس و با آهرمنی 
  • مرغزی و رازی افتند از سفر  ** همره و هم‌سفره پیش هم‌دگر 
  • در قفص افتند زاغ و جغد و باز  ** جفت شد در حبس پاک و بی‌نماز  2380
  • کرده منزل شب به یک کاروانسرا  ** اهل شرق و اهل غرب و ما ورا 
  • مانده در کاروانسرا خرد و شگرف  ** روزها با هم ز سرما و ز برف 
  • چون گشاده شد ره و بگشاد بند  ** بسکلند و هر یکی جایی روند 
  • چون قفس را بشکند شاه خرد  ** جمع مرغان هر یکی سویی پرد 
  • پر گشاید پیش ازین بر شوق و یاد  ** در هوای جنس خود سوی معاد  2385
  • پر گشاید هر دمی با اشک و آه  ** لیک پریدن ندارد روی و راه 
  • راه شد هر یک پرد مانند باد  ** سوی آن کز یاد آن پر می‌گشاد