English    Türkçe    فارسی   

6
4153-4162

  • خندقی از قعر خندق تا گلو  ** پر ز سرهای بریده زین غلو 
  • A moat filled from its bottom to its mouth with heads severed on account of this enormity.
  • جمله اندر کار این دعوی شدند  ** گردن خود را بدین دعوی زدند 
  • All have been sacrificed to this (false) assertion: they have beheaded themselves with this assertion.
  • هان ببین این را به چشم اعتبار  ** این چنین دعوی میندیش و میار  4155
  • Beware! Regard this with a heedful eye: do not conceive or utter such an assertion!”
  • تلخ خواهی کرد بر ما عمر ما  ** کی برین می‌دارد ای دادر ترا 
  • (The two princes said), “Thou wilt make our lives bitter to us: who is inducing thee to (act like) this, O brother?
  • گر رود صد سال آنک آگاه نیست  ** بر عما آن از حساب راه نیست 
  • If one who is ignorant should journey a hundred years in blindness, that is not reckoned as a journey.
  • بی‌سلاحی در مرو در معرکه  ** هم‌چو بی‌باکان مرو در تهلکه 
  • Do not go into battle unarmed, do not go recklessly into destruction.”
  • این همه گفتند و گفت آن ناصبور  ** که مرا زین گفته‌ها آید نفور 
  • They said all this (to him), but the impatient (prince) replied, “These words (of warning) inspire me with repugnance.
  • سینه پر آتش مرا چون منقل است  ** کشت کامل گشت وقت منجل است  4160
  • My bosom is full of fire, like a brazier: the crop is ripe, ’tis time for the sickle.
  • صدر را صبری بد اکنون آن نماد  ** بر مقام صبر عشق آتش نشاند 
  • There was a (great) fortitude in my breast, (but) now it is no more: Love has set fire to the dwelling-place of fortitude.
  • صبر من مرد آن شبی که عشق زاد  ** درگذشت او حاضران را عمر باد 
  • My fortitude died on the night when Love was born: it has passed away—long live those who are present!