English    Türkçe    فارسی   

6
543-552

  • روز شد بیدار شد آن کاروان  ** دید رفته رخت و سیم و اشتران 
  • پس بدو گفتند ای حارس بگو  ** که چه شد این رخت و این اسباب کو 
  • گفت دزدان آمدند اندر نقاب  ** رختها بردند از پیشم شتاب  545
  • قوم گفتندش که ای چو تل ریگ  ** پس چه می‌کردی کیی ای مردریگ 
  • گفت من یک کس بدم ایشان گروه  ** با سلاح و با شجاعت با شکوه 
  • گفت اگر در جنگ کم بودت امید  ** نعره‌ای زن کای کریمان برجهید 
  • گفت آن دم کارد بنمودند و تیغ  ** که خمش ورنه کشیمت بی‌دریغ 
  • آن زمان از ترس بستم من دهان  ** این زمان هیهای و فریاد و فغان  550
  • آن زمان بست آن دمم که دم زنم  ** این زمان چندانک خواهی هی کنم 
  • چونک عمرت برد دیو فاضحه  ** بی‌نمک باشد اعوذ و فاتحه