English    Türkçe    فارسی   

1
1038-1062

  • خار خار وحیها و وسوسه ** از هزاران کس بود نی یک کسه‌‌
  • باش تا حسهای تو مبدل شود ** تا ببینیشان و مشکل حل شود
  • تا سخنهای کیان رد کرده‌‌ای ** تا کیان را سرور خود کرده‌‌ای‌‌ 1040
  • باز طلبیدن نخجیران از خرگوش سر اندیشه‌‌ی او را
  • بعد از آن گفتند کای خرگوش چست ** در میان آر آن چه در ادراک تست‌‌
  • ای که با شیری تو در پیچیده‌‌ای ** باز گو رایی که اندیشیده‌‌ای‌‌
  • مشورت ادراک و هشیاری دهد ** عقلها مر عقل را یاری دهد
  • گفت پیغمبر بکن ای رایزن ** مشورت کالمستشار موتمن‌‌
  • منع کردن خرگوش راز را از ایشان‌‌
  • گفت هر رازی نشاید باز گفت ** جفت طاق آید گهی گه طاق جفت‌‌ 1045
  • از صفا گر دم زنی با آینه ** تیره گردد زود با ما آینه‌‌
  • در بیان این سه کم جنبان لبت ** از ذهاب و از ذهب وز مذهبت‌‌
  • کین سه را خصم است بسیار و عدو ** در کمینت ایستد چون داند او
  • ور بگویی با یکی دو الوداع ** کل سر جاوز الاثنین شاع‌‌
  • گر دو سه پرنده را بندی به هم ** بر زمین مانند محبوس از الم‌‌ 1050
  • مشورت دارند سرپوشیده خوب ** در کنایت با غلط افکن مشوب‌‌
  • مشورت کردی پیمبر بسته سر ** گفته ایشانش جواب و بی‌‌خبر
  • در مثالی بسته گفتی رای را ** تا نداند خصم از سر پای را
  • او جواب خویش بگرفتی از او ** وز سؤالش می‌‌نبردی غیر بو
  • قصه‌‌ی مکر خرگوش‌‌
  • ساعتی تاخیر کرد اندر شدن ** بعد از آن شد پیش شیر پنجه زن‌‌ 1055
  • ز آن سبب کاندر شدن او ماند دیر ** خاک را می‌‌کند و می‌‌غرید شیر
  • گفت من گفتم که عهد آن خسان ** خام باشد خام و سست و نارسان‌‌
  • دمدمه‌‌ی ایشان مرا از خر فگند ** چند بفریبد مرا این دهر چند
  • سخت درماند امیر سست ریش ** چون نه پس بیند نه پیش از احمقیش‌‌
  • راه هموار است و زیرش دامها ** قحط معنی در میان نامها 1060
  • لفظها و نامها چون دامهاست ** لفظ شیرین ریگ آب عمر ماست‌‌
  • آن یکی ریگی که جوشد آب ازو ** سخت کمیاب است رو آن را بجو