English    Türkçe    فارسی   

1
1096-1120

  • پوست چه بود گفتهای رنگ رنگ ** چون زره بر آب کش نبود درنگ‌‌
  • این سخن چون پوست و معنی مغز دان ** این سخن چون نقش و معنی همچو جان‌‌
  • پوست باشد مغز بد را عیب پوش ** مغز نیکو را ز غیرت غیب پوش‌‌
  • چون قلم از باد بد دفتر ز آب ** هر چه بنویسی فنا گردد شتاب‌‌
  • نقش آب است ار وفا جویی از آن ** باز گردی دستهای خود گزان‌‌ 1100
  • باد در مردم هوا و آرزوست ** چون هوا بگذاشتی پیغام هوست‌‌
  • خوش بود پیغامهای کردگار ** کاو ز سر تا پای باشد پایدار
  • خطبه‌‌ی شاهان بگردد و آن کیا ** جز کیا و خطبه‌‌های انبیا
  • ز آن که بوش پادشاهان از هواست ** بار نامه‌‌ی انبیا از کبریاست‌‌
  • از درمها نام شاهان بر کنند ** نام احمد تا ابد بر می‌‌زنند 1105
  • نام احمد نام جمله انبیاست ** چون که صد آمد نود هم پیش ماست‌‌
  • هم در بیان مکر خرگوش‌‌
  • در شدن خرگوش بس تاخیر کرد ** مکر را با خویشتن تقریر کرد
  • در ره آمد بعد تاخیر دراز ** تا به گوش شیر گوید یک دو راز
  • تا چه عالمهاست در سودای عقل ** تا چه با پهناست این دریای عقل‌‌
  • صورت ما اندر این بحر عذاب ** می‌‌دود چون کاسه‌‌ها بر روی آب‌‌ 1110
  • تا نشد پر بر سر دریا چو طشت ** چون که پر شد طشت در وی غرق گشت‌‌
  • عقل پنهان است و ظاهر عالمی ** صورت ما موج یا از وی نمی‌‌
  • هر چه صورت می وسیلت سازدش ** ز آن وسیلت بحر دور اندازدش‌‌
  • تا نبیند دل دهنده‌‌ی راز را ** تا نبیند تیر دور انداز را
  • اسب خود را یاوه داند وز ستیز ** می‌‌دواند اسب خود در راه تیز 1115
  • اسب خود را یاوه داند آن جواد ** و اسب خود او را کشان کرده چو باد
  • در فغان و جستجو آن خیره‌‌سر ** هر طرف پرسان و جویان دربدر
  • کان که دزدید اسب ما را کو و کیست ** این که زیر ران تست ای خواجه چیست‌‌
  • آری این اسب است لیک این اسب کو ** با خود آ ای شهسوار اسب جو
  • جان ز پیدایی و نزدیکی است گم ** چون شکم پر آب و لب خشکی چو خم‌‌ 1120