English    Türkçe    فارسی   

1
1331-1355

  • مومن ار ینظر بنور الله نبود ** غیب مومن را برهنه چون نمود
  • چون که تو ینظر بنار الله بدی ** در بدی از نیکویی غافل شدی‌‌
  • اندک اندک آب بر آتش بزن ** تا شود نار تو نور ای بو الحزن‌‌
  • تو بزن یا ربنا آب طهور ** تا شود این نار عالم جمله نور
  • آب دریا جمله در فرمان تست ** آب و آتش ای خداوند آن تست‌‌ 1335
  • گر تو خواهی آتش آب خوش شود ** ور نخواهی آب هم آتش شود
  • این طلب در ما هم از ایجاد تست ** رستن از بی‌‌داد یا رب داد تست‌‌
  • بی‌‌طلب تو این طلب‌‌مان داده‌‌ای ** گنج احسان بر همه بگشاده‌‌ای‌‌
  • مژده بردن خرگوش سوی نخجیران که شیر در چاه افتاد
  • چون که خرگوش از رهایی شاد گشت ** سوی نخجیران دوان شد تا به دشت‌‌
  • شیر را چون دید در چه کشته زار ** چرخ می‌‌زد شادمان تا مرغزار 1340
  • دست می‌‌زد چون رهید از دست مرگ ** سبز و رقصان در هوا چون شاخ و برگ‌‌
  • شاخ و برگ از حبس خاک آزاد شد ** سر بر آورد و حریف باد شد
  • برگها چون شاخ را بشکافتند ** تا به بالای درخت اشتافتند
  • با زبان شطاه شکر خدا ** می‌‌سراید هر بر و برگی جدا
  • که بپرورد اصل ما را ذو العطا ** تا درخت استغلظ آمد و استوی‌‌ 1345
  • جانهای بسته اندر آب و گل ** چون رهند از آب و گلها شاد دل‌‌
  • در هوای عشق حق رقصان شوند ** همچو قرص بدر بی‌‌نقصان شوند
  • جسمشان در رقص و جانها خود مپرس ** و آن که گرد جان از آنها خود مپرس‌‌
  • شیر را خرگوش در زندان نشاند ** ننگ شیری کاو ز خرگوشی بماند
  • در چنان ننگی و آن گه این عجب ** فخر دین خواهد که گویندش لقب‌‌ 1350
  • ای تو شیری در تک این چاه فرد ** نفس چون خرگوش خونت ریخت و خورد
  • نفس خرگوشت به صحرا در چرا ** تو به قعر این چه چون و چرا
  • سوی نخجیران دوید آن شیر گیر ** کابشروا یا قوم إذ جاء البشیر
  • مژده مژده ای گروه عیش‌‌ساز ** کان سگ دوزخ به دوزخ رفت باز
  • مژده مژده کان عدوی جانها ** کند قهر خالقش دندانها 1355