English    Türkçe    فارسی   

1
1501-1525

  • بحث عقلی گر در و مرجان بود ** آن دگر باشد که بحث جان بود
  • بحث جان اندر مقامی دیگر است ** باده‌‌ی جان را قوامی دیگر است‌‌
  • آن زمان که بحث عقلی ساز بود ** این عمر با بو الحکم هم راز بود
  • چون عمر از عقل آمد سوی جان ** بو الحکم بو جهل شد در حکم آن‌‌
  • سوی حس و سوی عقل او کامل است ** گر چه خود نسبت به جان او جاهل است‌‌ 1505
  • بحث عقل و حس اثر دان یا سبب ** بحث جانی یا عجب یا بو العجب‌‌
  • ضوء جان آمد نماند ای مستضی ** لازم و ملزوم و نافی مقتضی‌‌
  • ز آن که بینایی که نورش بازغ است ** از دلیل چون عصا بس فارغ است‌‌
  • تفسیر و هو معکم أين ما کنتم
  • بار دیگر ما به قصه آمدیم ** ما از آن قصه برون خود کی شدیم‌‌
  • گر به جهل آییم آن زندان اوست ** ور به علم آییم آن ایوان اوست‌‌ 1510
  • ور به خواب آییم مستان وی‌‌ایم ** ور به بیداری به دستان وی‌‌ایم‌‌
  • ور بگرییم ابر پر زرق وی‌‌ایم ** ور بخندیم آن زمان برق وی‌‌ایم‌‌
  • ور به خشم و جنگ عکس قهر اوست ** ور به صلح و عذر عکس مهر اوست‌‌
  • ما که‌‌ایم اندر جهان پیچ پیچ ** چون الف او خود چه دارد هیچ هیچ‌‌
  • سؤال کردن رسول روم از عمر از سبب ابتلای ارواح با این آب و گل اجساد
  • گفت یا عمر چه حکمت بود و سر ** حبس آن صافی در این جای کدر 1515
  • آب صافی در گلی پنهان شده ** جان صافی بسته‌‌ی ابدان شده‌‌
  • گفت تو بحثی شگرفی می‌‌کنی ** معنیی را بند حرفی می‌‌کنی‌‌
  • حبس کردی معنی آزاد را ** بند حرفی کرده ای تو یاد را
  • از برای فایده این کرده‌‌ای ** تو که خود از فایده در پرده‌‌ای‌‌
  • آن که از وی فایده زاییده شد ** چون نبیند آن چه ما را دیده شد 1520
  • صد هزاران فایده ست و هر یکی ** صد هزاران پیش آن یک اندکی‌‌
  • آن دم نطقت که جزو جزوهاست ** فایده شد کل کل خالی چراست‌‌
  • تو که جزوی کار تو با فایده ست ** پس چرا در طعن کل آری تو دست‌‌
  • گفت را گر فایده نبود مگو ** ور بود هل اعتراض و شکر جو
  • شکر یزدان طوق هر گردن بود ** نه جدال و رو ترش کردن بود 1525