English    Türkçe    فارسی   

1
1878-1902

  • این همه گفتیم لیک اندر بسیچ ** بی‌‌عنایات خدا هیچیم هیچ‌‌
  • بی‌‌عنایات حق و خاصان حق ** گر ملک باشد سیاه استش ورق‌‌
  • ای خدا ای فضل تو حاجت روا ** با تو یاد هیچ کس نبود روا 1880
  • این قدر ارشاد تو بخشیده‌‌ای ** تا بدین بس عیب ما پوشیده‌‌ای‌‌
  • قطره‌‌ای دانش که بخشیدی ز پیش ** متصل گردان به دریاهای خویش‌‌
  • قطره‌‌ای علم است اندر جان من ** وارهانش از هوا وز خاک تن‌‌
  • پیش از آن کاین خاکها خسفش کنند ** پیش از آن کاین بادها نشفش کنند
  • گر چه چون نشفش کند تو قادری ** کش از ایشان واستانی واخری‌‌ 1885
  • قطره‌‌ای کاو در هوا شد یا که ریخت ** از خزینه‌‌ی قدرت تو کی گریخت‌‌
  • گر در آید در عدم یا صد عدم ** چون بخوانیش او کند از سر قدم‌‌
  • صد هزاران ضد ضد را می‌‌کشد ** بازشان حکم تو بیرون می‌‌کشد
  • از عدمها سوی هستی هر زمان ** هست یا رب کاروان در کاروان‌‌
  • خاصه هر شب جمله افکار و عقول ** نیست گردد غرق در بحر نغول‌‌ 1890
  • باز وقت صبح آن اللهیان ** بر زنند از بحر سر چون ماهیان‌‌
  • در خزان آن صد هزاران شاخ و برگ ** از هزیمت رفته در دریای مرگ‌‌
  • زاغ پوشیده سیه چون نوحه‌‌گر ** در گلستان نوحه کرده بر خضر
  • باز فرمان آید از سالار ده ** مر عدم را کانچه خوردی باز ده‌‌
  • آن چه خوردی واده ای مرگ سیاه ** از نبات و دارو و برگ و گیاه‌‌ 1895
  • ای برادر عقل یک دم با خود آر ** دم به دم در تو خزان است و بهار
  • باغ دل را سبز و تر و تازه بین ** پر ز غنچه‌‌ی ورد و سرو و یاسمین‌‌
  • ز انبهی برگ پنهان گشته شاخ ** ز انبهی گل نهان صحرا و کاخ‌‌
  • این سخنهایی که از عقل کل است ** بوی آن گلزار و سرو و سنبل است‌‌
  • بوی گل دیدی که آن جا گل نبود ** جوش مل دیدی که آن جا مل نبود 1900
  • بو قلاووز است و رهبر مر ترا ** می‌‌برد تا خلد و کوثر مر ترا
  • بو دوای چشم باشد نور ساز ** شد ز بویی دیده‌‌ی یعقوب باز