English    Türkçe    فارسی   

1
2058-2082

  • ز آن که زو بستان جانها زنده است ** این جواهر بحر دل آگنده است‌‌
  • بر دل عاقل هزاران غم بود ** گر ز باغ دل خلالی کم شود
  • پرسیدن صدیقه (س) از پیامبر (ص) که سر باران امروزینه چه بود
  • گفت صدیقه که ای زبده‌‌ی وجود ** حکمت باران امروزین چه بود 2060
  • این ز بارانهای رحمت بود یا ** بهر تهدید است و عدل کبریا
  • این از آن لطف بهاریات بود ** یا ز پاییزی پر آفات بود
  • گفت این از بهر تسکین غم است ** کز مصیبت بر نژاد آدم است‌‌
  • گر بر آن آتش بماندی آدمی ** بس خرابی در فتادی و کمی‌‌
  • این جهان ویران شدی اندر زمان ** حرصها بیرون شدی از مردمان‌‌ 2065
  • استن این عالم ای جان غفلت است ** هوشیاری این جهان را آفت است‌‌
  • هوشیاری ز آن جهان است و چو آن ** غالب آید پست گردد این جهان‌‌
  • هوشیاری آفتاب و حرص یخ ** هوشیاری آب و این عالم وسخ‌‌
  • ز آن جهان اندک ترشح می‌‌رسد ** تا نغرد در جهان حرص و حسد
  • گر ترشح بیشتر گردد ز غیب ** نی هنر ماند در این عالم نه عیب‌‌ 2070
  • این ندارد حد سوی آغاز رو ** سوی قصه‌‌ی مرد مطرب باز رو
  • بقیه‌‌ی قصه‌‌ی پیر چنگی و بیان مخلص آن‌‌
  • مطربی کز وی جهان شد پر طرب ** رسته ز آوازش خیالات عجب‌‌
  • از نوایش مرغ دل پران شدی ** وز صدایش هوش جان حیران شدی‌‌
  • چون بر آمد روزگار و پیر شد ** باز جانش از عجز پشه‌‌گیر شد
  • پشت او خم گشت همچون پشت خم ** ابروان بر چشم همچون پالدم‌‌ 2075
  • گشت آواز لطیف جان فزاش ** زشت و نزد کس نیرزیدی به لاش‌‌
  • آن نوای رشک زهره آمده ** همچو آواز خر پیری شده‌‌
  • خود کدامین خوش که او ناخوش نشد ** یا کدامین سقف کان مفرش نشد
  • غیر آواز عزیزان در صدور ** که بود از عکس دمشان نفخ صور
  • اندرونی کاندرونها مست از اوست ** نیستی کاین هستهامان هست از اوست‌‌ 2080
  • کهربای فکر و هر آواز او ** لذت الهام و وحی و راز او
  • چون که مطرب پیرتر گشت و ضعیف ** شد ز بی‌‌کسبی رهین یک رغیف‌‌