English    Türkçe    فارسی   

1
2139-2163

  • حلقه‌‌ی کوران به چه کار اندرید ** دیدبان را در میانه آورید
  • دامن او گیر کاو دادت عصا ** در نگر کادم چها دید از عصی‌‌ 2140
  • معجزه‌‌ی موسی و احمد را نگر ** چون عصا شد مار و استن با خبر
  • از عصا ماری و از استن حنین ** پنج نوبت می‌‌زنند از بهر دین‌‌
  • گرنه نامعقول بودی این مزه ** کی بدی حاجت به چندین معجزه‌‌
  • هر چه معقول است عقلش می‌‌خورد ** بی‌‌بیان معجزه بی‌‌جر و مد
  • این طریق بکر نامعقول بین ** در دل هر مقبلی مقبول بین‌‌ 2145
  • همچنان کز بیم آدم دیو و دد ** در جزایر در رمیدند از حسد
  • هم ز بیم معجزات انبیا ** سر کشیده منکران زیر گیا
  • تا به ناموس مسلمانی زی‌‌اند ** در تسلس تا ندانی که کی‌‌اند
  • همچو قلابان بر آن نقد تباه ** نقره می‌‌مالند و نام پادشاه‌‌
  • ظاهر الفاظشان توحید و شرع ** باطن آن همچو در نان تخم صرع‌‌ 2150
  • فلسفی را زهره نی تا دم زند ** دم زند دین حقش بر هم زند
  • دست و پای او جماد و جان او ** هر چه گوید آن دو در فرمان او
  • با زبان گر چه که تهمت می‌‌نهند ** دست و پاهاشان گواهی می‌‌دهند
  • اظهار معجزه‌‌ی پیغامبر علیه السلام به سخن آمدن سنگ ریزه در دست ابو جهل و گواهی دادن سنگ ریزه بر حقیقت محمد علیه الصلاة و السلام‌‌
  • سنگها اندر کف بو جهل بود ** گفت ای احمد بگو این چیست زود
  • گر رسولی چیست در مشتم نهان ** چون خبر داری ز راز آسمان‌‌ 2155
  • گفت چون خواهی بگویم کان چهاست ** یا بگویند آن که ما حقیم و راست‌‌
  • گفت بو جهل این دوم نادرتر است ** گفت آری حق از آن قادرتر است‌‌
  • از میان مشت او هر پاره سنگ ** در شهادت گفتن آمد بی‌‌درنگ‌‌
  • لا إله گفت و إلا الله گفت ** گوهر احمد رسول الله سفت‌‌
  • چون شنید از سنگها بو جهل این ** زد ز خشم آن سنگها را بر زمین‌‌ 2160
  • بقیه‌‌ی قصه‌‌ی مطرب و پیغام رسانیدن عمر به او آن چه هاتف آواز داد
  • باز گرد و حال مطرب گوش دار ** ز آن که عاجز گشت مطرب ز انتظار
  • بانگ آمد مر عمر را کای عمر ** بنده‌‌ی ما را ز حاجت باز خر
  • بنده‌‌ای داریم خاص و محترم ** سوی گورستان تو رنجه کن قدم‌‌