English    Türkçe    فارسی   

1
2219-2243

  • در شکار بیشه‌‌ی جان باز باش ** همچو خورشید جهان جان‌‌باز باش‌‌
  • جان فشان افتاد خورشید بلند ** هر دمی تی می‌‌شود پر می‌‌کنند 2220
  • جان فشان ای آفتاب معنوی ** مر جهان کهنه را بنما نوی‌‌
  • در وجود آدمی جان و روان ** می‌‌رسد از غیب چون آب روان‌‌
  • تفسیر دعای آن دو فرشته که هر روز بر سر هر بازاری منادی می‌‌کنند که اللهم أعط کل منفق خلفا اللهم أعط کل ممسک تلفا و بیان کردن که آن منفق مجاهد راه حق است نه مسرف راه هوا
  • گفت پیغمبر که دایم بهر پند ** دو فرشته‌‌ی خوش منادی می‌‌کنند
  • کای خدایا منفقان را سیر دار ** هر درمشان را عوض ده صد هزار
  • ای خدایا ممسکان را در جهان ** تو مده الا زیان اندر زیان‌‌ 2225
  • ای بسا امساک کز انفاق به ** مال حق را جز به امر حق مده‌‌
  • تا عوض یابی تو گنج بی‌‌کران ** تا نباشی از عداد کافران‌‌
  • کاشتران قربان همی‌‌کردند تا ** چیره گردد تیغشان بر مصطفا
  • امر حق را باز جو از واصلی ** امر حق را در نیابد هر دلی‌‌
  • چون غلام یاغیی کاو عدل کرد ** مال شه بر باغیان او بذل کرد 2230
  • در نبی انذار اهل غفلت است ** کان همه انفاقهاشان حسرت است‌‌
  • عدل این یاغی و دادش نزد شاه ** چه فزاید دوری و روی سیاه‌‌
  • سروران مکه در حرب رسول ** بودشان قربان به اومید قبول‌‌
  • بهر این مومن همی‌‌گوید ز بیم ** در نماز اهد الصراط المستقیم‌‌
  • آن درم دادن سخی را لایق است ** جان سپردن خود سخای عاشق است‌‌ 2235
  • نان دهی از بهر حق نانت دهند ** جان دهی از بهر حق جانت دهند
  • گر بریزد برگهای این چنار ** برگ بی‌‌برگیش بخشد کردگار
  • گر نماند از جود در دست تو مال ** کی کند فضل خدایت پای مال‌‌
  • هر که کارد گردد انبارش تهی ** لیکش اندر مزرعه باشد بهی‌‌
  • و آن که در انبار ماند و صرفه کرد ** اشپش و موش و حوادث پاک خورد 2240
  • این جهان نفی است در اثبات جو ** صورتت صفر است در معنات جو
  • جان شور تلخ پیش تیغ بر ** جان چون دریای شیرین را بخر
  • ور نمی‌‌دانی شدن زین آستان ** باری از من گوش کن این داستان‌‌
  • قصه‌‌ی خلیفه که در کرم در زمان خود از حاتم طایی گذشته بود و نظیر خود نداشت‌‌