English    Türkçe    فارسی   

1
2227-2251

  • تا عوض یابی تو گنج بی‌‌کران ** تا نباشی از عداد کافران‌‌
  • کاشتران قربان همی‌‌کردند تا ** چیره گردد تیغشان بر مصطفا
  • امر حق را باز جو از واصلی ** امر حق را در نیابد هر دلی‌‌
  • چون غلام یاغیی کاو عدل کرد ** مال شه بر باغیان او بذل کرد 2230
  • در نبی انذار اهل غفلت است ** کان همه انفاقهاشان حسرت است‌‌
  • عدل این یاغی و دادش نزد شاه ** چه فزاید دوری و روی سیاه‌‌
  • سروران مکه در حرب رسول ** بودشان قربان به اومید قبول‌‌
  • بهر این مومن همی‌‌گوید ز بیم ** در نماز اهد الصراط المستقیم‌‌
  • آن درم دادن سخی را لایق است ** جان سپردن خود سخای عاشق است‌‌ 2235
  • نان دهی از بهر حق نانت دهند ** جان دهی از بهر حق جانت دهند
  • گر بریزد برگهای این چنار ** برگ بی‌‌برگیش بخشد کردگار
  • گر نماند از جود در دست تو مال ** کی کند فضل خدایت پای مال‌‌
  • هر که کارد گردد انبارش تهی ** لیکش اندر مزرعه باشد بهی‌‌
  • و آن که در انبار ماند و صرفه کرد ** اشپش و موش و حوادث پاک خورد 2240
  • این جهان نفی است در اثبات جو ** صورتت صفر است در معنات جو
  • جان شور تلخ پیش تیغ بر ** جان چون دریای شیرین را بخر
  • ور نمی‌‌دانی شدن زین آستان ** باری از من گوش کن این داستان‌‌
  • قصه‌‌ی خلیفه که در کرم در زمان خود از حاتم طایی گذشته بود و نظیر خود نداشت‌‌
  • یک خلیفه بود در ایام پیش ** کرده حاتم را غلام جود خویش‌‌
  • رایت اکرام و داد افراشته ** فقر و حاجت از جهان برداشته‌‌ 2245
  • بحر و کان از بخشش‌‌اش صاف آمده ** داد او از قاف تا قاف آمده‌‌
  • در جهان خاک ابر و آب بود ** مظهر بخشایش وهاب بود
  • از عطایش بحر و کان در زلزله ** سوی جودش قافله بر قافله‌‌
  • قبله‌‌ی حاجت در و دروازه‌‌اش ** رفته در عالم به جود آوازه‌‌اش‌‌
  • هم عجم هم روم هم ترک و عرب ** مانده از جود و سخایش در عجب‌‌ 2250
  • آب حیوان بود و دریای کرم ** زنده گشته هم عرب زو هم عجم‌‌
  • قصه‌‌ی اعرابی درویش و ماجرای زن با او به سبب قلت و درویشی‌‌