English    Türkçe    فارسی   

1
2427-2451

  • رستم زال ار بود وز حمزه بیش ** هست در فرمان اسیر زال خویش‌‌
  • آن که عالم مست گفتش آمدی ** کلمینی یا حمیراء می‌‌زدی‌‌
  • آب غالب شد بر آتش از نهیب ** آتشش جوشد چو باشد در حجاب‌‌
  • چون که دیگی حایل آید هر دو را ** نیست کرد آن آب را کردش هوا 2430
  • ظاهرا بر زن چو آب ار غالبی ** باطنا مغلوب و زن را طالبی‌‌
  • این چنین خاصیتی در آدمی است ** مهر حیوان را کم است آن از کمی است‌‌
  • در بیان این خبر که انهن یغلبن العاقل و یغلبهن الجاهل‌‌
  • گفت پیغمبر که زن بر عاقلان ** غالب آید سخت و بر صاحب دلان‌‌
  • باز بر زن جاهلان چیره شوند ** ز آن که ایشان تند و بس خیره روند
  • کم بودشان رقت و لطف و وداد ** ز آن که حیوانی است غالب بر نهاد 2435
  • مهر و رقت وصف انسانی بود ** خشم و شهوت وصف حیوانی بود
  • پرتو حق است آن معشوق نیست ** خالق است آن گوییا مخلوق نیست‌‌
  • تسلیم کردن مرد خود را به آن چه التماس زن بود از طلب معیشت و آن اعتراض زن را اشارت حق دانستن: بنزد عقل هر داننده‌‌ای هست که با گردنده گرداننده‌‌ای هست‌‌
  • مرد ز آن گفتن پشیمان شد چنان ** کز عوانی ساعت مردن عوان‌‌
  • گفت خصم جان جان چون آمدم ** بر سر جان من لگدها چون زدم‌‌
  • چون قضا آید فرو پوشد بصر ** تا نداند عقل ما پا را ز سر 2440
  • چون قضا بگذشت خود را می‌‌خورد ** پرده بدریده گریبان می‌‌درد
  • مرد گفت ای زن پشیمان می‌‌شوم ** گر بدم کافر مسلمان می‌‌شوم‌‌
  • من گنه‌‌کارم توام رحمی بکن ** بر مکن یک بارگیم از بیخ و بن‌‌
  • کافر پیر ار پشیمان می‌‌شود ** چون که عذر آرد مسلمان می‌‌شود
  • حضرت پر رحمت است و پر کرم ** عاشق او هم وجود و هم عدم‌‌ 2445
  • کفر و ایمان عاشق آن کبریا ** مس و نقره بنده‌‌ی آن کیمیا
  • در بیان آن که موسی و فرعون هر دو مسخر مشیت‌‌اند چنان که زهر و پادزهر و ظلمات و نور و مناجات کردن فرعون به خلوت تا ناموس نشکند
  • موسی و فرعون معنی را رهی ** ظاهر آن ره دارد و این بی‌‌رهی‌‌
  • روز موسی پیش حق نالان شده ** نیم شب فرعون گریان آمده‌‌
  • کاین چه غل است ای خدا بر گردنم ** ور نه غل باشد که گوید من منم‌‌
  • ز آن که موسی را منور کرده‌‌ای ** مر مرا ز آن هم مکدر کرده‌‌ای‌‌ 2450
  • ز آن که موسی را تو مه رو کرده‌‌ای ** ماه جانم را سیه رو کرده‌‌ای‌‌