English    Türkçe    فارسی   

1
2471-2495

  • چون که روغن را ز آب اسرشته‌‌اند ** آب با روغن چرا ضد گشته‌‌اند
  • چون گل از خار است و خار از گل چرا ** هر دو در جنگند و اندر ماجرا
  • یا نه جنگ است این برای حکمت است ** همچو جنگ خر فروشان صنعت است‌‌
  • یا نه این است و نه آن حیرانی است ** گنج باید جست این ویرانی است‌‌
  • آن چه تو گنجش توهم می‌‌کنی ** ز آن توهم گنج را گم می‌‌کنی‌‌ 2475
  • چون عمارت دان تو وهم و رایها ** گنج نبود در عمارت جایها
  • در عمارت هستی و جنگی بود ** نیست را از هستها ننگی بود
  • نی که هست از نیستی فریاد کرد ** بلکه نیست آن هست را واداد کرد
  • تو مگو که من گریزانم ز نیست ** بلکه او از تو گریزان است بیست‌‌
  • ظاهرا می‌‌خواندت او سوی خود ** وز درون می‌‌راندت با چوب رد 2480
  • نعلهای باژگونه ست ای سلیم ** نفرت فرعون می‌‌دان از کلیم‌‌
  • سبب حرمان اشقیا از دو جهان که خسر الدنیا و الآخرة
  • چون حکیمک اعتقادی کرده است ** کاسمان بیضه زمین چون زرده است‌‌
  • گفت سائل چون بماند این خاکدان ** در میان این محیط آسمان‌‌
  • همچو قندیلی معلق در هوا ** نی به اسفل می‌‌رود نی بر علی‌‌
  • آن حکیمش گفت کز جذب سما ** از جهات شش بماند اندر هوا 2485
  • چون ز مغناطیس قبه‌‌ی ریخته ** در میان ماند آهنی آویخته‌‌
  • آن دگر گفت آسمان با صفا ** کی کشد در خود زمین تیره را
  • بلکه دفعش می‌‌کند از شش جهات ** ز آن بماند اندر میان عاصفات‌‌
  • پس ز دفع خاطر اهل کمال ** جان فرعونان بماند اندر ضلال‌‌
  • پس ز دفع این جهان و آن جهان ** مانده‌‌اند این بی‌‌رهان بی‌‌این و آن‌‌ 2490
  • سرکشی از بندگان ذو الجلال ** دان که دارند از وجود تو ملال‌‌
  • کهربا دارند چون پیدا کنند ** کاه هستی ترا شیدا کنند
  • کهربای خویش چون پنهان کنند ** زود تسلیم ترا طغیان کنند
  • آن چنان که مرتبه‌‌ی حیوانی است ** کاو اسیر و سغبه‌‌ی انسانی است‌‌
  • مرتبه‌‌ی انسان به دست اولیا ** سغبه چون حیوان شناسش ای کیا 2495