English    Türkçe    فارسی   

1
2572-2596

  • همچو در کان خاک و زر کرد اختلاط ** در میانشان صد بیابان و رباط
  • همچنان که عقد در در و شبه ** مختلط چون میهمان یک شبه‌‌
  • بحر را نیمیش شیرین چون شکر ** طعم شیرین رنگ روشن چون قمر
  • نیم دیگر تلخ همچون زهر مار ** طمع تلخ و رنگ مظلم قیروار 2575
  • هر دو بر هم می‌‌زنند از تحت و اوج ** بر مثال آب دریا موج موج‌‌
  • صورت بر هم زدن از جسم تنگ ** اختلاط جانها در صلح و جنگ‌‌
  • موجهای صلح بر هم می‌‌زند ** کینه‌‌ها از سینه‌‌ها بر می‌‌کند
  • موجهای جنگ بر شکل دگر ** مهرها را می‌‌کند زیر و زبر
  • مهر تلخان را به شیرین می‌‌کشد ** ز آن که اصل مهرها باشد رشد 2580
  • قهر شیرین را به تلخی می‌‌برد ** تلخ با شیرین کجا اندر خورد
  • تلخ و شیرین زین نظر ناید پدید ** از دریچه‌‌ی عاقبت دانند دید
  • چشم آخر بین تواند دید راست ** چشم آخر بین غرور است و خطاست‌‌
  • ای بسا شیرین که چون شکر بود ** لیک زهر اندر شکر مضمر بود
  • آن که زیرک‌‌تر به بو بشناسدش ** و آن دگر چون بر لب و دندان زدش‌‌ 2585
  • پس لبش ردش کند پیش از گلو ** گر چه نعره می‌‌زند شیطان کلوا
  • و آن دگر را در گلو پیدا کند ** و آن دگر را در بدن رسوا کند
  • و آن دگر را در حدث سوزش دهد ** ذوق آن زخم جگر دوزش دهد
  • و آن دگر را بعد ایام و شهور ** و آن دگر را بعد مرگ از قعر گور
  • ور دهندش مهلت اندر قعر گور ** لا بد آن پیدا شود یوم النشور 2590
  • هر نبات و شکری را در جهان ** مهلتی پیداست از دور زمان‌‌
  • سالها باید که اندر آفتاب ** لعل یابد رنگ و رخشانی و تاب‌‌
  • باز تره در دو ماه اندر رسد ** باز تا سالی گل احمر رسد
  • بهر این فرمود حق عز و جل ** سوره الانعام در ذکر اجل‌‌
  • این شنیدی مو به مویت گوش باد ** آب حیوان است خوردی نوش باد 2595
  • آب حیوان خوان مخوان این را سخن ** روح نو بین در تن حرف کهن‌‌