English    Türkçe    فارسی   

1
2637-2661

  • یا محبت در درون شعله زند ** زفت گردد وز اثر فارغ کند
  • حاجتش نبود پی اعلام مهر ** چون محبت نور خود زد بر سپهر
  • هست تفصیلات تا گردد تمام ** این سخن لیکن بجو تو و السلام‌‌
  • گر چه شد معنی در این صورت پدید ** صورت از معنی قریب است و بعید 2640
  • در دلالت همچو آب‌‌اند و درخت ** چون به ماهیت روی دورند سخت‌‌
  • ترک ماهیات و خاصیات گو ** شرح کن احوال آن دو ماهرو
  • دل نهادن عرب بر التماس دل بر خویش و سوگند خوردن که در این تسلیم مرا حیلتی و امتحانی نیست‌‌
  • مرد گفت اکنون گذشتم از خلاف ** حکم داری تیغ بر کش از غلاف‌‌
  • هر چه گویی من ترا فرمان‌‌برم ** در بد و نیک آمد آن ننگرم‌‌
  • در وجود تو شوم من منعدم ** چون محبم حب یعمی و یصم‌‌ 2645
  • گفت زن آهنگ برم می‌‌کنی ** یا به حیلت کشف سرم می‌‌کنی‌‌
  • گفت و الله عالم السر الخفی ** کافرید از خاک آدم را صفی‌‌
  • در سه گز قالب که دادش وا نمود ** هر چه در الواح و در ارواح بود
  • تا ابد هر چه بود او پیش پیش ** درس کرد از علم الاسماء خویش‌‌
  • تا ملک بی‌‌خود شد از تدریس او ** قدس دیگر یافت از تقدیس او 2650
  • آن گشادی‌‌شان کز آدم رو نمود ** در گشاد آسمانهاشان نبود
  • در فراخی عرصه‌‌ی آن پاک جان ** تنگ آمد عرصه‌‌ی هفت آسمان‌‌
  • گفت پیغمبر که حق فرموده است ** من نگنجم هیچ در بالا و پست‌‌
  • در زمین و آسمان و عرش نیز ** من نگنجم این یقین دان ای عزیز
  • در دل مومن بگنجم ای عجب ** گر مرا جویی در آن دلها طلب‌‌ 2655
  • گفت ادخل فی عبادی تلتقی ** جنة من رؤیتی یا متقی‌‌
  • عرش با آن نور با پهنای خویش ** چون بدید آن را برفت از جای خویش‌‌
  • خود بزرگی عرش باشد بس مدید ** لیک صورت کیست چون معنی رسید
  • هر ملک می‌‌گفت ما را پیش از این ** الفتی می‌‌بود بر گرد زمین‌‌
  • تخم خدمت بر زمین می‌‌کاشتیم ** ز آن تعلق ما عجب می‌‌داشتیم‌‌ 2660
  • کاین تعلق چیست با این خاکمان ** چون سرشت ما بده ست از آسمان‌‌